متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دیالوگ نویسی تمرین دیالوگ‌نویسی | Deku~ کاربر انجمن یک رمان

~Deku

کاربر فعال بخش
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,795
پسندها
20,488
امتیازها
43,073
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #1
- آوردن بطری آب ممنوعه.
- پس با چی بخورم؟ دست خالی؟!
- اینم ممنوعه.
- پس کلاً نباید آب بخورم؟
- با قاشق یکبار مصرف می‌تونی.
 
امضا : ~Deku

~Deku

کاربر فعال بخش
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,795
پسندها
20,488
امتیازها
43,073
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #2
- عتیقه‌ها خیلی ارزشمندن
- هیچوقت این جمله رو درک نکردم. چطور چیزی که دیگه نمی‌شه ازش استفاده کرد ارزش داره؟
- اونا الآن عتیقه هستن، چون به قدری مقاوم ساخته شدن که تا به امروز باقی بمونن. هنوزم درک نمی‌کنی؟
 
امضا : ~Deku

~Deku

کاربر فعال بخش
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,795
پسندها
20,488
امتیازها
43,073
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #3
- تنها فایده خروس‌ها بیدار کردنمون بود؛ الآن دیگه ساعت زنگی داریم، پس می‌تونیم راحت شرشون خلاص بشیم و اونا رو نوش جانمون کنیم.
- نه، هنوز نیازشون داریم که مرغ‌هامون جوجه بیارن...
 
آخرین ویرایش
امضا : ~Deku

~Deku

کاربر فعال بخش
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,795
پسندها
20,488
امتیازها
43,073
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #4
- از این پس، تو بیشتر از اهریمن رانده شده نخواهی بود و پا گذاشتنت به این قصر، به قیمت مرگت خواهد شد.
- بدون شک درست می‌فرمایید! بنده حقیر به قدری خطاکار بودم که خداوند طردم کرد، و برای مجازات به اینجا فرستاد. شما ناجی من هستید سرورم، تا آخر عمر سپاسگزار این لطف بی‌کرانم!
 
آخرین ویرایش
امضا : ~Deku

~Deku

کاربر فعال بخش
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,795
پسندها
20,488
امتیازها
43,073
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #5
- چرا نمی‌ذاری اون آشپزی کنه؟!
- اون ولوم اجاق گاز رو ۳۶۰درجه چرخونده بود و خیال کرد خاموشش کرده درحالی که روی بیشترین شعله بود...
 
امضا : ~Deku

موضوعات مشابه

عقب
بالا