نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

آسیا چین | افسانه ده خورشید سوزان

  • نویسنده موضوع پرینز
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1
  • بازدیدها 18
  • کاربران تگ شده هیچ

پرینز

پرسنل مدیریت
مدیر بُعد میانه
سطح
21
 
ارسالی‌ها
5,011
پسندها
14,173
امتیازها
54,473
مدال‌ها
24
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
یی-کماندار-2-768x1024.jpg
در ورای دریای شرقی، جزیره‌ای وجود داشت که بر روی آن تنها یک درخت عظیم توت وجود داشت که ریشه‌هایش در زمین اما نوک شاخه‌هایش تا به بهشت می‌رسید و پهنای تنه آن تمامی جزیره را پوشانیده بود.
بر روی شاخه‌های این درخت توت، ده خورشید زندگی می‌کردند که فرزندان خدای آسمان‌های شرقی، یعنی #دی‌جون (Di Jun ^.^) بودند. هر روز صبح مادر این خورشید‌ها که #سی‌هِه (Xi He) نام داشت با ارابه‌ای طلایی که توسط شش اژدها (یا اسب بزرگ) کشیده می‌شد، به این جزیره آمده و یکی از پسرانش را سوار می‌کرد و به شرقی‌ترین نقطه دنیا می‌برد و از آنجا آرام آرام به سمت غرب می‌رسد و به این ترتیب خورشید آسمان را روشن کند تا زمانی که در انتهای سفر...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : پرینز

پرینز

پرسنل مدیریت
مدیر بُعد میانه
سطح
21
 
ارسالی‌ها
5,011
پسندها
14,173
امتیازها
54,473
مدال‌ها
24
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #2
در همین حین که خورشیدها مشغول خوش‌گذرانی و بازی بودند، انسان‌ها بر روی زمین شاهد کابوسی بی‌مانند می‌شوند؛ خورشیدها یکی‌یکی از شرق بیرون می‌آیند و هوا داغ و داغ‌تر می‌شود، رودخانه‌ها خشک شده، گیاهان می‌سوزند و دام‌ها از گرما هلاک می‌شوند، سنگ‌ها آب شده و حیوانات وحشی از گرما و تشنگی به مردم هجوم می‌آورند و زن، مرد و بچه را یک‌باره می‌بلعند.
با وحشت فراوان مردم به نزد امپراطور یائو (Yao) می‌شتابند تا راهی پیدا کند که خورشیدها غروب کنند. امپراطور هم به درگاه #دی‌جون (^,^) دعا کرده و از اون می‌خواهد به انسان‌ها رحم کند. دی‌جون (^v^) به پسران خود دستور بازگشت به درخت توت را می‌دهد اما آنها به حرف پدر هم گوش نمی‌دهند.
#دی‌جون (^...^) در نهایت...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
عقب
بالا