متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مسابقه یلدا با انارهای پرسفونه

پرینز

پرسنل مدیریت
مدیر بُعد میانه
سطح
21
 
ارسالی‌ها
5,003
پسندها
14,159
امتیازها
54,473
مدال‌ها
24
سن
30
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
به نام خالق روز و ماه و سال

بازم یلدا رسید شبی که خطی میان پاییز و زمستان است.
شبی که فقط یک دقیقه از شب های دیگر بیشتر است.
ولی همین یک دقیقه راز یلداست

حالا فکر کنید همین یک شب رو کنار اساطیر هستید حالا من براتون توصیف می کنم
یک تالار بزرگ رو تصور کنید که به چهر بخش تقسیم شده
زئوس با بچه هاش توی یه بخش هستن بخش بعدی مربوط به اودین و بچه هاشه
بخش بعد مربوی به آمون و مصری‌هاست
و بخش آخر مربوط به اهورا مزدا و اساطیر ایرانه.

یه نفر این وسط جاش خالیه
همه انگار منتظر اونن
مخصوصا هادس که با بی‌قراری قدم میزنه
اهورامزدا میگه:
- هادس اتفاقی افتاده؟
اون موقع هست که نگاه همه زوم روی هادس میشه.
هرمس که شیطنت خصیصشه میگه:
-...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : پرینز

“Atreisa Pardis Negar”

رو به پیشرفت
سطح
2
 
ارسالی‌ها
101
پسندها
256
امتیازها
1,153
مدال‌ها
3
  • #2
- تو همیشه در این شب‌های تاریک نور امیدی. انار، نماد زندگی و باروری است و در این شب طولانی، ما به یاد می‌آوریم که حتی در تاریکی، زندگی ادامه دارد.
زئوس با لبخندی به سمت سبد انار نگاهی انداخت و گفت:
و این انارها نشان‌دهنده‌ خوشبختی و ثروت هستند. بیایید با هم به زندگی، عشق و دوستی‌مان احترام بگذاریم.
در این حین، هادس با یک لبخند زیرکانه اضافه کرد:
- البته، به شرطی که همه‌ی شما انارها را با احتیاط بخورید! نمی‌خواهید که طعم تلخی از قدرت من بچشید!
هرمس با چشمان درخشانش گفت:
- هادس، تو همیشه در حال تهدید هستی! اما ما می‌دانیم که تو هم به ما وابسته‌ای و در این شب یلدا، ما با هم هستیم.
پرسفونه با صدای ملایمی ادامه داد:
- بیایید به یاد هم، داستان‌هایی از قدیم بگوییم. داستان‌هایی که یادآور قدرت،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
عقب
بالا