نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

آموزشی نحوه ایجاد حس ترس در رمان و داستان

  • نویسنده موضوع AROHI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 2
  • بازدیدها 26
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

AROHI

پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,961
پسندها
23,495
امتیازها
44,573
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
همه نویسنده‌ها در شُرف داستان‌نویسی، با صحنه‌هایی در داستان خود مواجهه می‌شوند که سرشار از حس است و در صورت منتقل نکردن آن حس به مخاطب، ضعف تلقی می‌شود. دوتا از این حس‌ها، اضطراب و ترس است.

زمانی که اسمی از اضطراب یا ترس ما را متوجه می‌کند، شاید بار معنایی آن دو را یکی بدانیم و تفاوت چندانی برای‌شان در نظر نگیریم اما در علم روان‌شناسی، تفاوت عمیقی بین اضطراب و ترس وجود دارد:

اضطراب مربوط به آینده است و ترس مربوط به اکنون

مثال: آینده شغلی، نوید را مضطرب کرده است. (اضطراب و آینده)

مثال: چراغ خانه اُمید خاموش است و او از تاریکی می‌ترسد. (ترس و اکنون)

زمانی که برخی داستان‌ها به ویژه داستان‌های نوقلم‌ها را می‌خوانیم،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : AROHI

AROHI

پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,961
پسندها
23,495
امتیازها
44,573
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #2

۴. صحنه و موقعیت: صحنه‌ها هم مانند موارد بالا، محرکی برای ایجاد ترس می‌شود.

مثال: امیر و سهیل باهم دعوا می‌کنند. نازنین جیغ می‌زند و می‌گوید:《تورو خدا نکنید. خواهش می‌کنم. التماس می‌کنم.》

مثال: علی همراه گردان برای جنگ به جلو می‌رد. او شانزده ساله است و برای آمدن به جبهه فرار کرده است. به خاکریزی می‌رسند ناگهان یکی از تانک‌های دشمن را می‌زنند.

او با دیدن این صحنه قلبش تند می‌کوبد وعرق می‌کند و دستش را سفت مشت می‌کند.

۵. نثر و ویراستاری: شاید این گزینه کم‌اهمیت تلقی شود اما به‌حتم در پرداخت و انتقال ترس و استرس کاربرد دارد که در زیر درج شده است:

۱. جملات کوتاه حس ترس را خوب منتقل می‌کند.

۲. استفاده کمتر از ویرگول: اگر خیابان را متن در نظر بگیریم، ویرگول...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : AROHI

AROHI

پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,961
پسندها
23,495
امتیازها
44,573
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #3
مثال: زن کتری را روی شعله اجاق می‌گذارد و سمت شیر آب می‌رود و دست‌هاش را می‌شوید. همین لحظه صدای زنگ گوشی‌اش به صدا درمی‌آید، سمت آن می‌رود. جواب می‌دهد. و متوجه می‌شود شوهرش تصادف کرده است. همین لحظه صدای زوزه کتری سکوت را می‌شکند. آن را خاموش می‌کند و بعد مانتو را از روی چوب لباسی بر‌می‌دارد و از خانه خارج می‌شود و با ماشینش سمت بیمارستان می‌رود. در راه پاهایش را با تمام قدرت روی گاز فشار می‌دهد. عرق تمام تنش را گرفته است.


نسخه دوم مثال بالا:

زن کتری را روی شعله اجاق می‌گذارد و سمت پیاز‌های پوست‌کنده روی اُپن می‌رود و آن‌ها را رنده می‌کند. چشمانش می‌سوزد. تند پلک می‌زند اما بی‌فایده است. همین لحظه صدای زنگ گوشی‌اش به صدا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : AROHI
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] tavan
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا