- ارسالیها
- 1,961
- پسندها
- 23,495
- امتیازها
- 44,573
- مدالها
- 26
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #1
همه نویسندهها در شُرف داستاننویسی، با صحنههایی در داستان خود مواجهه میشوند که سرشار از حس است و در صورت منتقل نکردن آن حس به مخاطب، ضعف تلقی میشود. دوتا از این حسها، اضطراب و ترس است.
زمانی که اسمی از اضطراب یا ترس ما را متوجه میکند، شاید بار معنایی آن دو را یکی بدانیم و تفاوت چندانی برایشان در نظر نگیریم اما در علم روانشناسی، تفاوت عمیقی بین اضطراب و ترس وجود دارد:
اضطراب مربوط به آینده است و ترس مربوط به اکنون
مثال: آینده شغلی، نوید را مضطرب کرده است. (اضطراب و آینده)
مثال: چراغ خانه اُمید خاموش است و او از تاریکی میترسد. (ترس و اکنون)
زمانی که برخی داستانها به ویژه داستانهای نوقلمها را میخوانیم،...
زمانی که اسمی از اضطراب یا ترس ما را متوجه میکند، شاید بار معنایی آن دو را یکی بدانیم و تفاوت چندانی برایشان در نظر نگیریم اما در علم روانشناسی، تفاوت عمیقی بین اضطراب و ترس وجود دارد:
اضطراب مربوط به آینده است و ترس مربوط به اکنون
مثال: آینده شغلی، نوید را مضطرب کرده است. (اضطراب و آینده)
مثال: چراغ خانه اُمید خاموش است و او از تاریکی میترسد. (ترس و اکنون)
زمانی که برخی داستانها به ویژه داستانهای نوقلمها را میخوانیم،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.