متفرقه روسیه | ماریا مورنا یا مرگ کوشچی بی‌‌مرگ

  • نویسنده موضوع پرینز
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 2
  • بازدیدها 94
  • کاربران تگ شده هیچ

پرینز

مدیر بُعد میانه + ناظر رمان
پرسنل مدیریت
مدیر بُعد میانه
تاریخ ثبت‌نام
21/5/19
ارسالی‌ها
5,361
پسندها
14,485
امتیازها
54,473
مدال‌ها
24
سن
30
سطح
21
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1

#ماریا_مورِونا (روسی: Марья Моревна)، ماری دریایی یا «مرگ کوشچی بی‌مرگ»، یک افسانه اسلاوی شرقی مشهور است که در کتاب «افسانه‌های عامیانه روسی» اثر الکساندر آفاناسیف جمع‌آوری شده‌است. شهرت این داستان تا حدی به دلیل قرارگیری آن در بین هفت افسانه‌ای است که ایوان بیلیبین بین سال‌های ۱۸۹۹ تا ۱۹۰۲ تصویرسازی کرده‌است. این داستان در مورد نبرد بین ایوان تزارویچ، یک قهرمان جوان، و کوشچی بی‌مرگ، یک جادوگر شرور و سخت‌جان است.​
مارِیا مورِونا یک زن جنگجو یا بوگاتیر است که نمونه‌های متعددی از آن در مجموعه افسانه‌های آفاناسیف یافت می‌شود.
علاوه بر قهرمانان داستان، ایوان تزارویچ و مارِیا مورِونا، شخصیت‌های دیگری نیز در این داستان حضور...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : پرینز

پرینز

مدیر بُعد میانه + ناظر رمان
پرسنل مدیریت
مدیر بُعد میانه
تاریخ ثبت‌نام
21/5/19
ارسالی‌ها
5,361
پسندها
14,485
امتیازها
54,473
مدال‌ها
24
سن
30
سطح
21
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #2
شاهزاده #ایوان (ایوان تزارویچ) سه خواهر دارد. پس از مرگ پدر و مادرشان، و طبق وصیت آنها، با موافقت ایوان، خواهرانش به ترتیب با یک شاهین، یک عقاب و یک کلاغ، یا بهتر بگوییم سه شوالیه که به شکل این پرندگان هستند، ازدواج می‌کنند. هر شوهر همسرش را به قلمرو خود می‌برد.
ایوان که از تنهایی خسته شده‌است، به دنبال خواهرانش می‌رود. در راه، او با میدان جنگی پر از جسد روبرو می‌شود و از تنها بازمانده می‌فهمد که این ارتش توسط پرنسس #ماریا_مورِونا نابود شده‌است. او به زودی #ماریا را ملاقات می‌کند و با او ازدواج می‌کند. #ماریا او را به قلمرو خود می‌برد و سپس به جنگ می‌رود و به #ایوان دستور می‌دهد که...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

پرینز

مدیر بُعد میانه + ناظر رمان
پرسنل مدیریت
مدیر بُعد میانه
تاریخ ثبت‌نام
21/5/19
ارسالی‌ها
5,361
پسندها
14,485
امتیازها
54,473
مدال‌ها
24
سن
30
سطح
21
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #3
#ایوان سفری طولانی را به سوی خانه #بابا_یاگا آغاز می‌کند. او از رودخانه آتش عبور می‌کند و در طول مسیر با یک پرنده، سپس با ملکه زنبورها و در نهایت با یک شیر ماده دوست می‌شود. سرانجام به خانه جادوگر می‌رسد و به او می‌گوید که به یک اسب جنگی خوب نیاز دارد. #بابا_یاگا در ازای این کار، از او می‌خواهد که سه روز مراقب گله اسب‌های ماده او باشد. اگر او شکست بخورد، سرش بر روی یک نیزه قرار خواهد گرفت.
هر بار اسب‌های ماده به اطراف می‌روند، اما به ترتیب با کمک پرنده، شیر ماده و زنبورها جمع می‌شوند. یک زنبور عسل به ایوان توصیه می‌کند که یک کره اسب بیمار را از #بابا_یاگا بدزدد و با او فرار کند...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

موضوعات مشابه

عقب
بالا