خلاصه:
دو زندانی فراری، ند و جیم، در مرز کانادا گرفتار میشوند و برای فرار از تعقیب، خود را بهعنوان کشیش جا میزنند. در دهکدهای مذهبی، تلاش میکنند تا نقاب خود را حفظ کنند و گرفتار نشوند. ند، با وجود تبهکار بودن، ناخواسته درگیر کمک به مردم روستا میشود. در این مسیر با زنی بیوه و دخترش پیوندی انسانی برقرار میکند. بین هویت واقعی و نقاب مقدس، کشمکشی درونی شکل میگیرد. طنز داستان برخاسته از موقعیتهای اخلاقی و فریب معصومانه است. فیلم درباره ایمان، توبه و انسانیت پنهان در گناهکار است.