خلاصه:
این بار ماجرا به سال 1885 و دوران غرب وحشی میرود؛ جایی که مارتی برای نجات داک به گذشته دور سفر میکند. داک در این دوره عاشق زنی به نام کلارا شده و مردد است که آینده را ترک کند یا بماند. مارتی باید ضمن تلاش برای جلوگیری از قتل داک، راهی برای بازگرداندن ماشین زمان بدون امکانات مدرن پیدا کند. داستان رنگوبویی کاملاً وسترنی دارد و سبک روایت آرامتر و احساسیتر میشود. سفر زمانی در این قسمت بیشتر در خدمت شخصیتهاست تا پیچیدگی علمی.