خلاصه:
در این قسمت گروهی از افراد در خانهای قفلشده بیدار میشوند؛ خانهای که قوانین خاص و زمان محدودی برای خروج دارد. هر یک از افراد گذشتهای پنهان دارد و همین گذشته باعث شده هدف جیگسا باشند. در همین زمان پلیسی که سابقهٔ تندی با جیگسا دارد، سعی میکند با بازجویی او مکان قربانیان را پیدا کند.
داستان میان دو خط زمانی موازی جلو میرود: تلاش گروه برای زندهماندن و تلاش پلیس برای فهمیدن سازوکار بازی. رفتارهای افراد بهتدریج باعث آشکار شدن رازهای شخصی آنها میشود و در نهایت مشخص میشود این بازی بسیار پیچیدهتر از آن چیزی است که در ابتدا به نظر میرسید. پایان فیلم با چرخشی ذهنی روایت را دوباره تعریف میکند، بدون اینکه وارد نمایشهای خشن شود.