- ارسالیها
- 1,145
- پسندها
- 18,547
- امتیازها
- 55,873
- مدالها
- 25
- سن
- 21
- نویسنده موضوع
- #1
یک قرن پیش از میلاد مسیح، یک جغرافی دان یونانی به نام استرابو در کتابش حکایت کوتاهی را روایت کرد که در ظاهر فقط یکی از هزاران حکایت شفاهی گذرایی بود که لابه لای کتاب های علمی و تاریخی و فلسفی قدیم نقل می شد تا خواننده از سنگینی مطالب خسته نشود و به اصطلاح با شنیدن حکایتی کوتاه، نفسی تازه کند. داستان درباره ی دوشیزه ی اشرافی از دربار یونان است که خیلی اتفاقی (با دخالت معجزه آسای تقدیر البته) ملکه ی مصر می شود: "رودوپیس داشت تنش را در چشمه ای می شست که عقابی یک لنگه از کفش هایش را به منقار گرفت، به ممفیس برد و روی پای فرعون انداخت. فرعونِ آن زمانِ مصر که سامتیکوس نام داشت، گروهی را به جستجوی صاحب کفش فرستاد. آنها رودوپیس را در ساحل نوکراتیس پیدا کردند، کفش را به پایش آزمودند و چون او تنها...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.