- ارسالیها
- 1,766
- پسندها
- 51,247
- امتیازها
- 64,873
- مدالها
- 10
- نویسنده موضوع
- محروم
- #1
نام: آرزوهاے بچه هاے
کار
جثه کوچکی دارد و به سختی کیسه پیاز را روی زمین می کشد و آن را داخل مغازه کبابی می برد. از صاحب مغازه اجازه می گیرم تا برای تهیه گزارشم با پسرک صحبت کنم. هادی با دیدن من لبخندی روی چهره ظریف و سبزه اش نقش می بندد و با چاقوی بزرگی مشغول پوست و خرد کردن پیازها می شود. اشک از چشمانش جاری می شود ودائم بینی خود رابالا می کشد. حرکات او مانند یک فرد باتجربه است اما او تنها ۱۱ سال دارد! با نگاهی گذرا می توان به سختی ها و مشقت هایی که کشیده است، پی برد. او از یک سال قبل در این کبابی کار می کند. هر روز پای پیاده از یکی از محله های پایین شهر به اینجا می آید تا بتواند باری از دوش مادرش...
کار
جثه کوچکی دارد و به سختی کیسه پیاز را روی زمین می کشد و آن را داخل مغازه کبابی می برد. از صاحب مغازه اجازه می گیرم تا برای تهیه گزارشم با پسرک صحبت کنم. هادی با دیدن من لبخندی روی چهره ظریف و سبزه اش نقش می بندد و با چاقوی بزرگی مشغول پوست و خرد کردن پیازها می شود. اشک از چشمانش جاری می شود ودائم بینی خود رابالا می کشد. حرکات او مانند یک فرد باتجربه است اما او تنها ۱۱ سال دارد! با نگاهی گذرا می توان به سختی ها و مشقت هایی که کشیده است، پی برد. او از یک سال قبل در این کبابی کار می کند. هر روز پای پیاده از یکی از محله های پایین شهر به اینجا می آید تا بتواند باری از دوش مادرش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.