- ارسالیها
- 1,766
- پسندها
- 51,247
- امتیازها
- 64,873
- مدالها
- 10
- نویسنده موضوع
- محروم
- #1
نــام: لاک قــرمز
فالها از لای كتابم روی كف قطار میریزه. كف مترو پر از فالهای من میشه. قرمز، آبی، زرد. همه زنها زل میزنن به من. خم میشم و یكییكی همه اونها رو جمع میكنم. قدم خیلی كوتاهه. دختر خوشگلی هستم. اینو همه زنهایی كه فال از من میخرن، میگن. چشمهای قشنگ و مشكی دارم. باز هم اینو زنها میگن. وقتی از كف مترو بلند میشم یك زن زیبا میبینم. لبهایش قرمزه، گونههاش و پشت چشمهاش هم صورتیه.
روی ناخنهاش هم لاك قرمز زده. قبلا فكر میكردم این زنها...
فالها از لای كتابم روی كف قطار میریزه. كف مترو پر از فالهای من میشه. قرمز، آبی، زرد. همه زنها زل میزنن به من. خم میشم و یكییكی همه اونها رو جمع میكنم. قدم خیلی كوتاهه. دختر خوشگلی هستم. اینو همه زنهایی كه فال از من میخرن، میگن. چشمهای قشنگ و مشكی دارم. باز هم اینو زنها میگن. وقتی از كف مترو بلند میشم یك زن زیبا میبینم. لبهایش قرمزه، گونههاش و پشت چشمهاش هم صورتیه.
روی ناخنهاش هم لاك قرمز زده. قبلا فكر میكردم این زنها...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.