برام عادی شده خو
از بس تو دسشویی موندم در روم قفل شده و نتونستم بازش کنم :/
جیغ
داد و بیداد
در رو شکوندن که در اکثر مواقع در نمیشکنه
حالت تهوع از بوی بد دسشویی
منتظر موندن تا اینکه مامان از بابا دل بکنه و در رو روم باز کنه
یه شب مهمونی بود بعد من رفتم دسشویی به دخترعموم گفتم اینجا وایستا چون من میترسم بااینکه دسشویی تو خونه هم بود گفت باشه
رفتم دسشویی در رو بستم گف چیلیک برگشتم در رو باز کنم دیدم در باز نمیشه
انقدر در زدم دستامو محکم به شیشه میزدم تا بشگنه اما دستان کبود شدن ولی اونا نشکستن
خلاصه این دخترعمومم رفته بود من حدود دوساعت و ۳۲ دقیقه و ۱۲ثانیه تو دسشویی بودم که یهو در باز شد و خالم اومد منو از دسشویی بیرون کرد اب قندیم داد بهم ...خلاصه بگم ادم مهمی هستم که بعد از دوساعت تو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.