- ارسالیها
- 23
- پسندها
- 2,317
- امتیازها
- 13,073
- نویسنده موضوع
- #1
شنبه همین هفته من دخترخالم با یکی از سال اخر دعوا کردم بهمون فحش داد کیان دختر خالم عصبی شد موهاشو کشید افتاد زمین دختر همچین چاق و بلند بود که نگو بعد نشست رو شکمش شروع کرد به مشت زدن تو صورتش دیگه انقدر زدش که تمام صورت دختره خون شد انقدر ترسناک شده بود که نگو بعد ش به زور اومدن از هم جداشون کردن خدت شاهد دختره با التماس میگفت غلط کردم اخ توروخدا نزن به خدا گه خوردم تورو جون مامانت نزن
وای یه صحنه ای شده بود بیا ببین هنوز بهش فکر میکنم خوفم میگیره
شما چی ؟؟
وای یه صحنه ای شده بود بیا ببین هنوز بهش فکر میکنم خوفم میگیره
شما چی ؟؟