آهنگ این حقم نیست خواجه امیری...
رفته بودیم شمال... داشتیم وسایل ها رو جمع می کردیم که بریم ددر که من رفتم سمت حیاط همزمان با هم در رو وا کردیم اون از بیرون و من از درون داشت اون آهنگ رو می خوند که وقتی من رو دید بلند تر خوند و خدا شاهد که برق چشماش رو دیدم... اما خب امیدی به دوست داشته شدن از سوی اون نیست!