متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

متون و دلنوشته‌ها #حکایت خیلیاست#

  • نویسنده موضوع Friba~
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 40
  • بازدیدها 1,176
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Friba~

مدیر بازنشسته
سطح
39
 
ارسالی‌ها
2,638
پسندها
42,435
امتیازها
66,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #1
"حکایت خیلیاست"
 

Friba~

مدیر بازنشسته
سطح
39
 
ارسالی‌ها
2,638
پسندها
42,435
امتیازها
66,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #2
با آفتابه آب میخوردن
لیوان دادیم دستشون
حالا با آب معدنی واسه
خودمون کلاس میذارن
حکایت خیلیاست:/
 

Friba~

مدیر بازنشسته
سطح
39
 
ارسالی‌ها
2,638
پسندها
42,435
امتیازها
66,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #3
آفتابه از طلا هم باشه
باز جاش گوشه توالته
"حکایت خیلیاست"
 

Friba~

مدیر بازنشسته
سطح
39
 
ارسالی‌ها
2,638
پسندها
42,435
امتیازها
66,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #4
به طرف راه رفتن
یاد دادیم
حالا میخواد باهامون
مسابقه دو بذاره
:/
 

Friba~

مدیر بازنشسته
سطح
39
 
ارسالی‌ها
2,638
پسندها
42,435
امتیازها
66,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #5
1555232139_7665.jpg
کلاغ و ادعای عقاب بودن

حکایت خیلیاست
 
آخرین ویرایش

Friba~

مدیر بازنشسته
سطح
39
 
ارسالی‌ها
2,638
پسندها
42,435
امتیازها
66,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #6
باطنت حلبی ولی روکش طلا...!

حکایت خیلیاست
:/
 
آخرین ویرایش

Friba~

مدیر بازنشسته
سطح
39
 
ارسالی‌ها
2,638
پسندها
42,435
امتیازها
66,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #7
wp-1531372422314.jpg

حکایت خیلیاست
 
آخرین ویرایش

فاطم

مدیر بازنشسته
سطح
39
 
ارسالی‌ها
6,888
پسندها
45,857
امتیازها
96,873
مدال‌ها
28
  • #8
کسی که خنجر را به پشتم فرو کرد
بویش آشنا بود
این عطر را خودم برایش خریده بودم

حکایت خیلیاست
 

فاطم

مدیر بازنشسته
سطح
39
 
ارسالی‌ها
6,888
پسندها
45,857
امتیازها
96,873
مدال‌ها
28
  • #9
حداقل بعد
از ما

برید با یکی که
از حسودی جر بخوریم نه از خنده..!
حکایت خیلیاست :laughting:
 

فاطم

مدیر بازنشسته
سطح
39
 
ارسالی‌ها
6,888
پسندها
45,857
امتیازها
96,873
مدال‌ها
28
  • #10
خوشبختى تان را فریاد نزنید!
خیلى ها چشمِ دیدنِ خوشبختىِ شما را ندارند!
دستِ خودشان نیست،
خصلتشان همین است!
دقیقاً همانجا كه روى صندلى ایستاده اید
و خودتان را خوشبخت ترین آدمِ روى زمین فریاد میزنید،
طورى زیرِ پایتان را خالى می كنند
كه تمامِ بدبختى هاى دنیا به سراغتان مى آید!
حکایت خیلیاست
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا