The drought was the very worst
When the flowers that we'd grown together died of thirst
Hung my head as I lost the war
And the sky turned black like a perfect storm
Let the flood carry away all my pictures of you
The water filled my lungs, I screamed so loud
But no one heard a thing
خشکسالی بدترین اتفاق زندگیم بود
وقتی گلهایی که باهمدیگه پرورش دادیم از تشنگی مردن
سرم وقتی که جنگ رو باختم هنگ کرد
و اسمون جوری تیره شد که انگار یه طوفان مهیب اومده
گذاشتم سیلی از آب تمام خاطراتی که از تو دارمو ببره
آب ریه هامو پر کرد، خیلی بلند جیغ زدم
اما هیچ کس چیزی نشنید
Rain came pouring down
When I was drowning, that's when I could finally breathe
And by morning, gone was any trace of you...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.