متون و دلنوشته‌ها سرزمین قلب یخی

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

دوستـت دااااارم
و ایـن دوست داشتـن
نـه طلوعےست ڪه غروب ڪند
نـه سال است ڪه به آخر بـرسد
یادت نسیمےست دلنشیـن ڪه
گاه وبیگاه مرابه سمتت میڪشاند

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

تنهــايي يعني
بيــن آدمــايي بـاشي که ميگن بودنت مهمه.......ولـي
کــنار دلتنگيات نيـــستن .‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

دیگر منتظر کسی نیستم
هر که آمد،
ستاره از رویاهایم دزدید
هر که آمد،
سفیدی از کبوترانم چید
هر که آمد،
لبخند از لب هایم برید
منتظر کسی نیستم
از سر خستگی در این ایستگاه نشسته ام...

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

به چشم هایم زل زد و گفت:
با هم درستش میکنیم
و من تازه فهمیدم تنهایی
چه وسعت نامحدودی دارد
حسی که به واژه "باهم" داشتم
با هیچ چیز در دنیا، معاوضه نمیکنم..

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

دلم تنگ است...
و هر سازی که میبینم
بد آهنگ است!

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

هیس . . . !
صدای هق هق می آد . . .
انگار باز یکی رفت که قول موندن داده بود . . . !

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

ڪاش میدانستـــم ....

ڪجاے این شهر بی پایان ،

باید بہ دنبالتــــ بگردمـــ

تا تمام راه را برایتــــ

چراغانی ڪنم....

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

گفتمش
شیرین ترین آواز چیست ؟
چشم غمکینش به رویم خیره ماند
قطره قطره اشکش از مژگان چکید
لرزه
افتادش به گیسوی بلند
زیر لب غمناک خواند
ناله زنجیرها بر دست من
گفتمش
آنگه که از هم بگسلند
خنده تلخی به لب آورد و گفت
آرزویی دلکش است اما دریغ
بخت شورم ره برین امید بست
و آن طلایی زورق خورشید را
صخره هاي ساحل مغرب شکست
من بخود لرزیدن
از دردی که تلخ
در دل من با دل او می گریست
گفتمش
بنگر دراین دریای کور
چشم هر اختر چراغ زورقی ست
سر به سوی آسمان برداش

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

کمی بیشتر هوایم را داشته باش .....

این روزها.....

جز هوای تو....

چیز دیگری آرامم نمیکند....

حوای خوبی نیستم. ....



اما....

دلم هوای نفس های تو را میخواهد....

کمی بیشتر هوایم را داشته باش....

من اینجا......غیر از تو....



حوای کسی نمیشوم....





‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

حکایت دوست داشتن های امروزی هم شده مثل هوای اردیبهشت

کمی صاف است و بعد

هی میبارد

هی میبارد

هی میبارد...