متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

متون و دلنوشته‌ها سرزمین قلب یخی

  • نویسنده موضوع ¦[☆ Atrin ☆]¦›
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 2,507
  • بازدیدها 26,746
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,471
ﺗﺎ ﺁﺧَﺮِ ٰﻋُﻤْرِﺕْ ﻣَﺪْﯾـــــــــــﻮﻧﯽ…



ﺑﮧ ﮐﺴﯽ ﮐﮧ ﺑﺎﻋِﺚْ ﺷُــــــــــــــدﯼ...



ٰبَعْدْ ٰﺍَﺯْ ٰﺗﻮ ٰﺩﯾﮕﮧ ٰﻋﺎﺷِﻖِ ٰﻫﯿﭽْﮑَــــــــــﺲْ ٰﻧَﺸﮧ…



ﻣﯽ فَهْمــــــــــى..؟!؟!



ٰﺍﯾﻦ ٰﺑُﺰُرْﮔْﺘَرﯾﻦْ ٰﮔُناﻫـــــــــه...
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,472
ﺗﺎ ﺁﺧَﺮِ ٰﻋُﻤْرِﺕْ ﻣَﺪْﯾـــــــــــﻮﻧﯽ…



ﺑﮧ ﮐﺴﯽ ﮐﮧ ﺑﺎﻋِﺚْ ﺷُــــــــــــــدﯼ...



ٰبَعْدْ ٰﺍَﺯْ ٰﺗﻮ ٰﺩﯾﮕﮧ ٰﻋﺎﺷِﻖِ ٰﻫﯿﭽْﮑَــــــــــﺲْ ٰﻧَﺸﮧ…



ﻣﯽ فَهْمــــــــــى..؟!؟!



ٰﺍﯾﻦ ٰﺑُﺰُرْﮔْﺘَرﯾﻦْ ٰﮔُناﻫـــــــــه...
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,473
✍ ﯾـــــﻪ ﻭﻗﺘــــــﻬﺎﯾﯽ . . . .

ﺑﻌﻀـــــــــــﯽ ﻫﺎ . . . ﺑــﯽ ﺻـــــﺪﺍ ﺍﺯ ﺯﻧــــﺪﮔﯿــــﺖ ﻣــــــﯿﺮﻭﻧﺪ . . . .

ﺑــــــــــــــــــــــــﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ . . . .

ﺑﺎ ﭘـــــــــــــــﺎﯼ ﺑﺮﻫﻨﻪ، ﺭﻭﯼ ﻧﻮﮎ ﭘـــــــــﺎ . . . .

ﭘـــــــــــــــــــــــﺎﻭﺭﭼﯿﻦ . . . ﭘـــــــــــــــــــــــــﺎﻭﺭﭼﯿﻦ . .

ﺗﺎ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺻﺪﺍﯼ ﺗﻖ ﺗﻖ ﮐﻔﺸــــــــﻬﺎﯾشان. . . ﺁﮔـــــــــﺎﻫﺖ ﮐﻨﺪ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻨﺸﺎﻥ . . . .

ﻭ ﺍﯾــــــــــﻦ . . . .

ﻧﻬـــــــــــــﺍﯾﺖ . . . " ﻧﺎﻣــــــــــــــــــــــــــــﺮﺩﯾﺴﺖ
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,474
الکی می گفت نمی دونم عشق چیه، فک می کرد من ندیدم صبح یواشکی دو قاشق عشق ریخت تو لیوان چای هم زد بعد لبخندشو جمع و جور کرد آورد داد دستم گفت واسه خودم ریختم، واسه تو ام ریختم....

ولی هرکسی نمی دونست من چای رو فقط با شکر می خورم می دونست؟

همین دم ظهری ‌پا شد پنجره رو باز کرد ... دستاش بو عشق گرفته بود....

بهش گفتم یه بویی میاد گفت بوی اقاقیای پشت پنجره س

دم پنجره وایسادم ...

اون که دور شد دیگه هیچ بویی نمیومد.

سرشب حتی دونه های عشق وسط بادمجونایی که سرخ کرده بود‌و انکار می کرد...

می گفت خول شدی.... دلم می خواست محکم بغلش کنم بگم خُل تویی که با اون چشات این همه عشقو تو سر و صورتت نمی بینی لعنتی!
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,475
کل روزو به فکر من نباش،

وقت نگذرون با من،

تو کافه رو صندلی رو به روییم دستاتو نزن زیر چونتو نگام نکن،

صدامو نشنو از پشت تلفن،

دستت نره به نوشتن دوستت دارم ...


ولی قبل خواب،

اونجایی که چشاتو بستی و خواب و بیداری،

به من فکر کن؛

تنها وقتی که آدما به چیزی که واقعا دوستش دارن فکر میکنن همون یه لحظس...

سهم من از کلِ دنیا بودن تو فکرت تو همون یه لحظه باشه بسه برام...
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,476
بعضی روزا آرزو می کنم به عقب برگردم.

نه برای تغییر اتفاقا...

فقط برای این که بعضی چیزا رو دوباره حس کنم!
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,477
تو را برای دوست داشتن دوست می‌دارم.

تو را به خاطر بو‌ی لاله ها‌ی وحشی،

به خاطر گونه‌ی زرين آفتابگردان،

برای بنفشیِ بنفشه ها

دوست می‌دارم...!

تو را به خاطر دوست داشتن

دوست می‌دارم...
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,478
‍ دلتنگي؛

تنها واژه ايست

كه در سطر سطر اشعارم

دست و پا مي زند

و خود را

به در و ديوار مي كوبد



دلتنگي ام را

به اندازه ي يك "آه" مي نويسم

كوتاه،

ولي



تو بلندش بخوان......
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,479
دیگر گیتار قلبم کوک نیست...

سر انگشتان دلم،

زخمی شده است...

نت نگاهت را دیگر نمی توانم بخوانم...

ریتم آهنگت را، گم کرده ام...

دیگر چگونه...

این موسیقی عشق را؛

در این کنسرتِ تنهایی

بنوازم... !
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,480
هیچ اعتمادی به ساعت شماطه دار نیست

تلفن همراهت را

همیشه روی ضربان قلب من کوک کن

بی تو

هیچ فردایی

آمدنی نمی شود!.....
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا