متون و دلنوشته‌ها سرزمین قلب یخی

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

دستانت
را به من بده ،
پابه پای من بیا،
آنجا که اوقات شرعی اش به افق مهربانیست،که بی پیرایه میگویم دوستت دارم...

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

کــاش میدانستی ...
برای ...
داشتن "تـــــــو"...
دلــی ...
را به دریا زده امـــــــ ...
که...
از آب واهمه داشت ...

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

گاهی تنها چیزی که
مرا به زندگی پیوند می‌دهد
فراموشی دنیاست
یک فنجان قهوه
نسیمی آفتاب زده
و یک موسیقی آرام
چیزی شبیه صدای تو...

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

قصه ی روز و شب من
سخنی مختصر است
روز در خواب خیالاتم و
شب بیدارم...

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

اعتراف مي كنم
كه از پس نخواستنت بر نمي آيم
مي خواهمت
چنان كه پرنده اي بال هايش را
و عاشقي معشوقش را... .
سخت مي خواهمت
آبي آرامم
اي عشق...

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

عطر کلام آهنگینت
ماه را تسخیر می‌کند
و من به لطف شب بخیرهایت
فاتح ستاره های شب می‌شوم
شب من با تو
یک حکایت شنیدنی‌ست
حکایت دو فنجان قهوه که هیچ وقت
گرم نوشیده نمی‌شود ...!

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

گاهی هم باید
یک میخ برداشت
و کوبید جلویِ عقربه‌هایِ ‌ساعت !
تا تمام نشود
این لحظاتِ با تو بودن ...

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

"شب" را گوش كن
پر از نجواست
پر از صداي تنهاييِ آدمهاست
بايد قدر دانست
حيف است به اين راحتي ها صبح شود...

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

دل را به خیالت گره می زنم
واژه هایم
سرکش
شده اند
شب را
می خواهند که در نگاهت برقصند

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

نه که رفتن بلد نباشم
نه که جا گذاشتن و گذشتن بلد نباشم
نه که فاصله گرفتن ندانم
اما
منِ سخت
منِ مغرور
عاشقِ راستینِ توام
که دل بسته ام
به چشم هایت
به نگاهِ گیرایت
به صدایِ بمِ مردانه ات
به خنده هایت