وقتے ڪه حرف میزنیم بیشتر میخواهیم خودمان را قانع ڪنیم تا دیگران را ؛
ڪسے ڪه قانع شده باشد ، ڪسے ڪه به اندیشههاے خود ایمان داشته باشد ، اصلا حرف نمیزند.
هَمه قول موندن میدن ،
امّا همه سر قولشون نمیمونن ...
تکیه دادن به آدمی که
ناگهان ازت فاصله میگیره ،
مثل پَریدن توی دریا
به امید نجات غریقیه که
دست و پا زَدنت رو میبینه
وَ کاری برات انجام نمیده ...
تو مُمکنه از غرق شدن نجات پیدا کُنی ،
اما دیگه هیچ وقت دل به دریا نمیزنی ...
تا به حال طعم بی خیالی را
چشیده ای!؟
ملس است ودلچسب!
چقدرمی نشیند به جانت
ودلارام ودلشاد
از تمام اتفاقات اطرافت لذت
می بری
بی خیال باش جانم
نگذار رد پای خاطرات روحت را لگدمال کند
بگذر از تمام تلخ کامی های روزگار
لبخند بزن
عمیق نفس بکش
وجان ببخش به تمام لحظه های
بی جانت
بی خیال باش جانم...