من یک دخترم
وقتی خسته ام
وقتی کلافه ام
وقتی دلتنگم
بشقاب ها را نـــمی شکنم.
شیشه ها را نـــمی شکنم.
غرورم را نـــمی شکنم
دلت را نـــمی شکنم
در این دلتنگی ها
زورم به تنها چیزی که میرسد
این بغـــض لعنتی ست!
مرا پرنسس می نامند
غروری دارم
که برای تنها نبودن له نمیشود
قلبی دارم
که هنوز تیزی خنجر نامردی را نخورده است
و زیبایی هایی دارم که
حراج چشم های بیگانه نخواهد شد
اینگونه است مشق شب های دخترانه من