- ارسالیها
- 861
- پسندها
- 23,299
- امتیازها
- 47,073
- مدالها
- 6
- نویسنده موضوع
- محروم
- #1
إنَّ رَسولَ اللّهِ(ص) لَمّا أقبَلَ مِن غَزوَةِ تَبوک استَقبَلَهُ سَعدٌ الأَنصارِی، فَصافَحَهُ النَّبِی(ص)، ثُمَّ قالَ لَهُ: ما هذَا الَّذی أکتَبَ یدَیک؟ قالَ: یا رَسولَ اللّهِ، أضرِبُ بِالمَرِّ وَالمِسحاةِ فَاُنفِقُهُ عَلی عِیالی. فَقبَّلَ یدَهُ رَسولُ اللّهِ(ص)، وقالَ: هذِهِ یدٌ لا تَمَسُّهَا النّارُ.
هنگامی که پیامبر خدا(ص) از جنگ تبوک بازگشت، سعد انصاری، به استقبال ایشان آمد و پیامبر(ص) با او دست داد. سپس به او فرمود: «چرا دستانت، پینه بسته است؟».
گفت: ای پیامبر خدا! طناب می کشم و بیل می زنم تا خرجی خانواده ام را فراهم آورم.
پیامبر(ص) دست او را بوسید و فرمود: «این، دستی است که آتش [دوزخ]، به آن نمی رسد».
دانشنامه قرآن و حدیث ج ۳ ص ۵۲۶
هنگامی که پیامبر خدا(ص) از جنگ تبوک بازگشت، سعد انصاری، به استقبال ایشان آمد و پیامبر(ص) با او دست داد. سپس به او فرمود: «چرا دستانت، پینه بسته است؟».
گفت: ای پیامبر خدا! طناب می کشم و بیل می زنم تا خرجی خانواده ام را فراهم آورم.
پیامبر(ص) دست او را بوسید و فرمود: «این، دستی است که آتش [دوزخ]، به آن نمی رسد».
دانشنامه قرآن و حدیث ج ۳ ص ۵۲۶