﷽
✢دوست دارين برگردين به بچگي هاتون؟
نه
✢ يه خاطره از بچگي هاتون ؟
یه بار وقتی5،6سالم بودیم رفته بودیم خونه ی یکی از اقوام اونام یه پسری به اسم امیر داشتن هم سن و سال بودیم فک کنم نمیدونم سر چی دعوامون شد که من هلش دادم افتاد روی چرخ خیاطی پاهاشو نمیدونم چی برید ولی خیلی عمیق نبود منم انگار نه انگار بچه ی لوسی هم بودم اونم برای تلافی شب که من خوابیده بودم اومده بود چشمای منو گاز گرفته بود دیگه داشتم کور میشدم دندوناش از ببر هم تیزتر بود
✢ مهم ترين اسباب بازي بچگياتون؟
وسایل خونه و آشپزخونه
✢ شيطون بودين يا آروم؟...
﷽
✢دوست دارين برگردين به بچگي هاتون؟
نمیدونم
✢ يه خاطره از بچگي هاتون ؟ یادش بخیر اونموقعه خیلی کوچیک بودیم یادمه دوستم گوجه قرار بود لیاره ومنم برنج می رفتیم یواشکی تو باغ نزذیک خونمون هیچوقت کسی اونجا نبود آتیش درس میکردیم و مثلا آشپزی میکردیم بیشتر شبیه شل میشد اما خب میخوردیمش.بالاتر از خونمون قبلنا یک زمین پر از گل بنفشه بود بادوستام میرفتیم اونحا و موهامون باز میکردیم ومیون گلها مث دیوونه ها میدویدیم....
✢ مهم ترين اسباب بازي بچگياتون؟ باربی هام رو لباسشون حساس بودم خخ اما باری کردن باهاشون دوس نداشتم
✢ شيطون بودين يا آروم؟ الان چطور؟ بیشتر آدم قهر قهرویی بودم
اسپم✘