نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

دنباله دار ✢ بچگي ✢

  • نویسنده موضوع I'MAN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 30
  • بازدیدها 735
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Mélomanie

مدیر بازنشسته
سطح
40
 
ارسالی‌ها
6,097
پسندها
43,808
امتیازها
92,373
مدال‌ها
40
  • #21
دوست دارين برگردين به بچگي هاتون؟ نه
يه خاطره از بچگي هاتون ؟ یه بار یه پونصدی داشتم، اومدم زمین رو کندم کردمش زیر خاک به امید اینکه درخت پول درست شه:)
مهم ترين اسباب بازي بچگياتون؟ یه شتر آبی رنگ بود=/
شيطون بودين يا آروم؟ الان چطور؟ آروم.‌.. نمیدونم

 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

Darya Asemani

کاربر فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
18
پسندها
473
امتیازها
2,678
  • #22


✢دوست دارين برگردين به بچگي هاتون؟ آره

✢ يه خاطره از بچگي هاتون ؟ یه بار مامانم تو حموم بود من داشتم چیپس میخوردم . بعدش حس کردم یه چیزی داره روی فرش حرکت میکنه . سوسک بود! باورتون نمیشه ولی سوسکه گذاشته بود دنبالم حتز تو آشپزخونا هم دنباام اومد آخر سرم دیدم دست بردار نیست رفتم دم در حموم و تا مامانم در رو باز کرد خودمو انداختم داخل ... تا یه ماه پسر عمه هام سربه سرم میذاشتن

✢ مهم ترين اسباب بازي بچگياتون؟ یه عروسک ببعی که اسمش و گذاشته بودم دودو

✢ شيطون بودين يا آروم؟ الان چطور؟ شیطون بودم ...هنوزم شیطونم
 
امضا : Darya Asemani
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

AyNoOshAw

کاربر انجمن
سطح
0
 
ارسالی‌ها
387
پسندها
3,846
امتیازها
21,773
  • #23
✢دوست دارين برگردين به بچگي هاتون؟
آره
✢ يه خاطره از بچگي هاتون ؟
بچه که بودم مث این خنگا تو بارون میرفتم که مثلا خونه بسازم اونم چه خونه‌ای
چون کل فامیلامون بیشترشون پسر بودن با پسرا بازی میکردم اصلا من پسرررر بودم به دخترا محل نمیزاشتم خخخ
با پسرا دعوا میکردم مثل پسرا بود اخلاقم یه روز با پسرا رفتیم خونه بسازیم:/ تو بارون
با بلوک خخخ بلوک کم داشتیم گفتن برو پیدا کن بیار منم میرفتم میاوردم یه خونه ای ساختیم اونم چه خونه ای قصر بود براموووون سقفشم از پلاستیک بود بعد فرداش در خونمون زده شد یه مرده اومد گفت دخترت بلوکامو دزدیده هعیییی خودااا فهمیدم بلوکایی که دور باغش بوده رو برداشتم :/)=
هیچی دیگه :/
درسته خیلی بی معنی بود ولی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : AyNoOshAw
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

Surin

ویراستار انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
834
پسندها
14,656
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • #24
دوست دارين برگردين به بچگي هاتون؟ فکر نکنم

يه خاطره از بچگي هاتون ؟ میخواستم باشگاه ثبت نام کنم مامانم رفته بود از کیفش یه چیزی برداره مربی ازم پرسید فامیلیت چیه؟ منم فکر کردم باید اسم یکی از فامیلامو بگم گفتم سحر

مهم ترين اسباب بازي بچگياتون؟ ماشین ۲۰۶ آبی

شيطون بودين يا آروم؟ الان چطور؟بچگی آروم بودم الان شیطونم
 
امضا : Surin
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

FATEMEH.H

رفیق جدید انجمن
سطح
0
 
ارسالی‌ها
48
پسندها
700
امتیازها
3,623
  • #25
اره
عاشق بازی با پسره بودم اصلا به دخترا نمیچرخیدم
اکثرا عاشق وسایل آشپزخونه بودم
خیلی شیطون الان هم فرقی نکرده دختری شیطون و مغرور که به شدت عاشق دعوا با جنس مخالفم‌
 
  • poker
واکنش‌ها[ی پسندها] Deniz78

نرگس زنده بودی

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
390
پسندها
3,921
امتیازها
17,273
مدال‌ها
11
  • #26
دوست دارين برگردين به بچگي هاتون؟ نه

يه خاطره از بچگي هاتون ؟ خاطره که زیاده ولی یه بار شاگرد بابام داشت ماشین رو تمیز میکرد،من رفتم کثیف کردم
بابام ک رسید تا دلتون بخاد سرش داد زد ک چرا ماشین رو تمیز نکردی و چرا دروغ گفتی ک کارم تمومه
پسره هم قسم و قران اقا ما تمیز کرده بودیم
خلاصه
هنوز ک هنوزه پسره رو میبینم(البته الان مردی شده ها اون موقع ک کوچیک بودم پسر حساب میومد) ازش خجالت میکشم.

مهم ترين اسباب بازي بچگياتون؟ یه عروسک چشم ابیه پسر که اسمش نادر بود


شيطون بودين يا آروم؟ الان چطور؟
به قول همه(هرکی میرسه دقیقا همینو تحویل میده)من ادم بشو نیستم.
بچگی مظلوم و اروم بودم،ولی الان کلی همگی سعی دارن سر به سرم نزارن تا من شروع نکنم.
 
امضا : نرگس زنده بودی
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

Deniz78

کاربر نیمه فعال
سطح
14
 
ارسالی‌ها
622
پسندها
6,040
امتیازها
22,873
مدال‌ها
18
  • #27


✢دوست دارين برگردين به بچگي هاتون؟
نه

✢ يه خاطره از بچگي هاتون ؟از بالا نربون مغازه بابام افتادم پایین و کنار زانوم شش تا بخبه خورد....فک کنم هفت سالم بود

✢ مهم ترين اسباب بازي بچگياتون؟عروسک و عروسک .و عروسک

✢ شيطون بودين يا آروم؟ الان چطور؟در کل اروم بودم الانم همیطور

اسپم✘
 
امضا : Deniz78

ყムⓢ

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
24
پسندها
216
امتیازها
990
  • #28
۱ نه زیاد
۲ یک بار زنگ یکی از خونه ها رو زدیم نگو پیرزن بوده تازه۳ بارم زنگشو زدیم اونم ما رو میبینه از اونجایی که دوستمو میشناخته رفته به مامانش گفته خلاصه مامان اونم به مامان من گفته و کل خانواده فهمیده بودن.
۳ تفنگ. عروسکای ریز.
۴ شیطون الان کمتره
 
امضا : ყムⓢ

I'MAN

کاربر فعال
سطح
6
 
ارسالی‌ها
861
پسندها
23,300
امتیازها
47,073
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #29
✢دوست دارين برگردين به بچگي هاتون؟​
اره خيلي
✢ يه خاطره از بچگي هاتون ؟
ي رفيق داشتم الان ب جرئت ميتونم بگم بهترين رفيق همه عمرم بوده
اون فوتبالش خيلي خوب بود ولي من فوتبالم داغون
هميشه ك منو توي فوتبال راه نميدادن ميگفت اگ ايمان نياد منم نميام! اونوقت ديگ همه ميومدن التماس ك بيا فوتبال منم كلاس ميزاشتم ميگفتم نميام ديگ همش منتمونو ميكشيدن!
✢ مهم ترين اسباب بازي بچگياتون؟
ماشين
✢ شيطون بودين يا آروم؟ الان چطور؟
شيطون بودم ولي خرابكار ن
الانم هستم فك كنم
الان بيشتر كله خرابم​
 

Hani.Nt

مدیر بازنشسته
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,049
پسندها
14,007
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
  • #30
✢دوست دارين برگردين به بچگي هاتون؟
اره؛ البته نمیشه گفت الان رو دوست ندارم


✢ يه خاطره از بچگي هاتون ؟
تابستونا که می‌شد با یکی از دوستام که اون زمان همسایمون بود و هنوز که هنوزم تنها دوست صمیمیمه با دوتا از پسرای همسایمون که دوقولو بودن میرفتیم توی کوچه و تا عصر دوچرخه بازی می‌کردیم. کلا ما چهارتا یه اکیپ بودیم. الان اون دوقولو‌های اکیپمون یکی‌شون پزشکه و یکی‌دیگم هم رشته‌ی خودمم اما جالب اینه که بعضی از اخرهفته‌ها به یادبچگی می‌ریم پیست و چهارتایی مثل اون زمان دوچرخه‌سواری می‌کنیم /:

✢ مهم ترين اسباب بازي بچگياتون؟
دوچرخه‌م که هنوزم دارمش ^^ هیچوقت دلم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Hani.Nt
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] I'MAN
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا