I'MAN کاربر فعال کاربر فعال تاریخ ثبتنام 25/7/18 ارسالیها 862 پسندها 23,302 امتیازها 47,073 مدالها 6 سطح 0 26/6/19 محروم #11 کم کن طمع از جهان و میزی خرسند از نیک و بد زمانه بگسل پیوند می در کف و زلف دلبری گیر که زود هم بگذرد و نماند این روزی چند
کم کن طمع از جهان و میزی خرسند از نیک و بد زمانه بگسل پیوند می در کف و زلف دلبری گیر که زود هم بگذرد و نماند این روزی چند
I'MAN کاربر فعال کاربر فعال تاریخ ثبتنام 25/7/18 ارسالیها 862 پسندها 23,302 امتیازها 47,073 مدالها 6 سطح 0 26/6/19 محروم #12 یک جام ش*ر..اب صد دل و دین ارزد یک جرعه می مملکت چین ارزد جز باده لعل نیست در روی زمین تلخی که هزار جان شیرین ارزد لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
یک جام ش*ر..اب صد دل و دین ارزد یک جرعه می مملکت چین ارزد جز باده لعل نیست در روی زمین تلخی که هزار جان شیرین ارزد لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
I'MAN کاربر فعال کاربر فعال تاریخ ثبتنام 25/7/18 ارسالیها 862 پسندها 23,302 امتیازها 47,073 مدالها 6 سطح 0 26/6/19 محروم #13 ای دل غم این جهان فرسوده مخور بیهوده نئی غمان بیهوده مخور چون بوده گذشت و نیست نابوده پدید خوش باش غم بوده و نابوده مخور
ای دل غم این جهان فرسوده مخور بیهوده نئی غمان بیهوده مخور چون بوده گذشت و نیست نابوده پدید خوش باش غم بوده و نابوده مخور
I'MAN کاربر فعال کاربر فعال تاریخ ثبتنام 25/7/18 ارسالیها 862 پسندها 23,302 امتیازها 47,073 مدالها 6 سطح 0 27/6/19 محروم #14 در دایره سپهر ناپیدا غور جامیست که جمله را چشانند بدور نوبت چو به دور تو رسد آه مکن می نوش به خوشدلی که دور است نه جور
در دایره سپهر ناپیدا غور جامیست که جمله را چشانند بدور نوبت چو به دور تو رسد آه مکن می نوش به خوشدلی که دور است نه جور
I'MAN کاربر فعال کاربر فعال تاریخ ثبتنام 25/7/18 ارسالیها 862 پسندها 23,302 امتیازها 47,073 مدالها 6 سطح 0 27/6/19 محروم #15 من می نه ز بهر تنگدستی نخورم یا از غم رسوایی و مستی نخورم من می ز برای خوشدلی میخوردم اکنون که تو بر دلم نشستی نخورم
من می نه ز بهر تنگدستی نخورم یا از غم رسوایی و مستی نخورم من می ز برای خوشدلی میخوردم اکنون که تو بر دلم نشستی نخورم
I'MAN کاربر فعال کاربر فعال تاریخ ثبتنام 25/7/18 ارسالیها 862 پسندها 23,302 امتیازها 47,073 مدالها 6 سطح 0 27/6/19 محروم #16 گر بر فلکم دست بدی چون یزدان برداشتمی من این فلک را ز میان از نو فلکی دگر چنان ساختمی کازاده بکام دل رسیدی آسان
گر بر فلکم دست بدی چون یزدان برداشتمی من این فلک را ز میان از نو فلکی دگر چنان ساختمی کازاده بکام دل رسیدی آسان
I'MAN کاربر فعال کاربر فعال تاریخ ثبتنام 25/7/18 ارسالیها 862 پسندها 23,302 امتیازها 47,073 مدالها 6 سطح 0 27/6/19 محروم #17 تا کی غم آن خورم که دارم یا نه وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه پرکن قدح باده که معلومم نیست کاین دم که فرو برم برآرم یا نه
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه پرکن قدح باده که معلومم نیست کاین دم که فرو برم برآرم یا نه
I'MAN کاربر فعال کاربر فعال تاریخ ثبتنام 25/7/18 ارسالیها 862 پسندها 23,302 امتیازها 47,073 مدالها 6 سطح 0 27/6/19 محروم #18 هر روز دلم به زیر باری دگر است در دیدهٔ من ز هجر خاری دگر است من جهد همیکنم قضا میگوید بیرون ز کفایت تو کاری دگراست
هر روز دلم به زیر باری دگر است در دیدهٔ من ز هجر خاری دگر است من جهد همیکنم قضا میگوید بیرون ز کفایت تو کاری دگراست
I'MAN کاربر فعال کاربر فعال تاریخ ثبتنام 25/7/18 ارسالیها 862 پسندها 23,302 امتیازها 47,073 مدالها 6 سطح 0 27/6/19 محروم #19 ماهم که رخش روشنی خور بگرفت گرد خط او چشمهٔ کوثر بگرفت دلها همه در چاه زنخدان انداخت وآنگه سر چاه را به عنبر بگرفت
ماهم که رخش روشنی خور بگرفت گرد خط او چشمهٔ کوثر بگرفت دلها همه در چاه زنخدان انداخت وآنگه سر چاه را به عنبر بگرفت
I'MAN کاربر فعال کاربر فعال تاریخ ثبتنام 25/7/18 ارسالیها 862 پسندها 23,302 امتیازها 47,073 مدالها 6 سطح 0 27/6/19 محروم #20 نی قصهٔ آن شمع چگل بتوان گفت نی حال دل سوخته دل بتوان گفت غم در دل تنگ من از آن است که نیست یک دوست که با او غم دل بتوان گفت
نی قصهٔ آن شمع چگل بتوان گفت نی حال دل سوخته دل بتوان گفت غم در دل تنگ من از آن است که نیست یک دوست که با او غم دل بتوان گفت