متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

شعرکده -*-*ابیات ناب ناب-*-*

زَرِآ

کاربر حرفه‌ای
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,931
پسندها
28,517
امتیازها
57,373
مدال‌ها
20
سن
20
  • #261
می خواهم ای درخت بهشتی، درخت جان
در باغ دل بکارمت اما ندارمت
 
امضا : زَرِآ
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

زَرِآ

کاربر حرفه‌ای
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,931
پسندها
28,517
امتیازها
57,373
مدال‌ها
20
سن
20
  • #262
می روی و خانه لبریز از نبودت می شود
باز تنها می شوم، با یاد مهمانی که نیست
 
امضا : زَرِآ
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

زَرِآ

کاربر حرفه‌ای
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,931
پسندها
28,517
امتیازها
57,373
مدال‌ها
20
سن
20
  • #263
وقت رفتن می شود، با بغض می گویم نرو
پشت پایت اشک می ریزم، در ایوانی که نیست
 
امضا : زَرِآ
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

زَرِآ

کاربر حرفه‌ای
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,931
پسندها
28,517
امتیازها
57,373
مدال‌ها
20
سن
20
  • #264
چشم می دوزم به چشمت، می شود آیا کمی
دستهایم را بگیری ، بین دستانی که نیست
 
امضا : زَرِآ
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

زَرِآ

کاربر حرفه‌ای
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,931
پسندها
28,517
امتیازها
57,373
مدال‌ها
20
سن
20
  • #265
شعر می خوانم برایت، واژه ها گل می کنند
یاس و مریم می گذارم ، توی گلدانی که نیست
 
امضا : زَرِآ
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

زَرِآ

کاربر حرفه‌ای
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,931
پسندها
28,517
امتیازها
57,373
مدال‌ها
20
سن
20
  • #266
باز می خندی و می پرسی که حالت بهتر است
باز می خندم که خیلی، گرچه می دانی که نیست
 
امضا : زَرِآ
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

زَرِآ

کاربر حرفه‌ای
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,931
پسندها
28,517
امتیازها
57,373
مدال‌ها
20
سن
20
  • #267
می نشینی روبرویم، خستگی در می کنی
چای می ریزم برایت، توی فنجانی که نیست
 
امضا : زَرِآ
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

زَرِآ

کاربر حرفه‌ای
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,931
پسندها
28,517
امتیازها
57,373
مدال‌ها
20
سن
20
  • #268
پروانه را شکایتی از جور شمع نیست
عمریست در هوای تو میسوزم و خوشم
 
امضا : زَرِآ
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

زَرِآ

کاربر حرفه‌ای
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,931
پسندها
28,517
امتیازها
57,373
مدال‌ها
20
سن
20
  • #269
من از راهی دور
برای خواندن خواب های تو آمده‌ام،
من از راهی دور
برای گفتن از گریه های خویش
راهی نیست،
در دست افشانی حروف
باید به مراسم آسان اسم تو برگردم،
من به شنیدن اسم تو عادت دارم
من
مشق نانوشته ام به دست نی،
خواندن از خواب تو آموخته ام به راه
من
باران بریده ام به وقت دی،
گفتن از گریه های تو آموخته ام به راه
به من بگو
در این برهوت بی خواب و طی،
مگر من چه کرده‌ ام
که شاعرتر از اندوه آدمی ام آفریده اند؟
 
امضا : زَرِآ
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

زَرِآ

کاربر حرفه‌ای
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,931
پسندها
28,517
امتیازها
57,373
مدال‌ها
20
سن
20
  • #270
در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست
می رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست
 
امضا : زَرِآ
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

موضوعات مشابه

عقب
بالا