- ارسالیها
- 11,709
- پسندها
- 10,744
- امتیازها
- 67,173
- مدالها
- 23
- نویسنده موضوع
- #1
یه روز نگهبان بهشت ميره پيش خدا گلايه ميکنه که
- آخه خدا اين چه وضعيه؟
-ما يک مشت ايرانی داريم توی بهشت که فکر ميکنن اومدن خونه باباشون!
-به جای لباس و ردای سفيد، همه شون لباس های مارک دار و آنچنانی ميخوان!
-هيچ کدومشون از بالهاشون استفاده نميکنن، ميگن بدون 'بنز' و 'ب ام و' جايی نميرن
-اون بوق و کرنای من هم گم شده، وسایلمو برمیدارن
-يکی از همين ها دو ماه پيش قرض گرفت و رفت ديگه ازش خبری نشد
-آقا من خسته شدم از بس جلوی دروازه بهشت رو جارو زدم
-امروز تميز ميکنم، فردا دوباره پر از پوست تخمه و هسته هندونه و پوست موزه است
-من حتی ديدم بعضيهاشون کاسبی هم ميکنن و حلقه های بالای سرشون رو به بقيه ميفروشن
خدا ميگه: ايرانيان هم مثل بقيه، آفریده های من هستند و بهشت به همه انسان ها تعلق داره...
- آخه خدا اين چه وضعيه؟
-ما يک مشت ايرانی داريم توی بهشت که فکر ميکنن اومدن خونه باباشون!
-به جای لباس و ردای سفيد، همه شون لباس های مارک دار و آنچنانی ميخوان!
-هيچ کدومشون از بالهاشون استفاده نميکنن، ميگن بدون 'بنز' و 'ب ام و' جايی نميرن
-اون بوق و کرنای من هم گم شده، وسایلمو برمیدارن
-يکی از همين ها دو ماه پيش قرض گرفت و رفت ديگه ازش خبری نشد
-آقا من خسته شدم از بس جلوی دروازه بهشت رو جارو زدم
-امروز تميز ميکنم، فردا دوباره پر از پوست تخمه و هسته هندونه و پوست موزه است
-من حتی ديدم بعضيهاشون کاسبی هم ميکنن و حلقه های بالای سرشون رو به بقيه ميفروشن
خدا ميگه: ايرانيان هم مثل بقيه، آفریده های من هستند و بهشت به همه انسان ها تعلق داره...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.