متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

متون و دلنوشته‌ها کَمْی‍ چآشْنی‍ طَنْز بٍه آن اِضآفِه‍ کُنیْد

  • نویسنده موضوع آقای گودرزی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 446
  • بازدیدها 7,993
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

آقای گودرزی

کاربر خبره
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,584
پسندها
47,940
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #81
دو نفر رفته بودن شكار، اولی از دور يك شير ميبينه، نشونه ميگيره ميزنه… تيرش خطا ميره و ميخوره به دم شيره. شيره هم شاكي ميشه، ميدوه طرفشون كه سرويسش كنه. اولی جنگي ميره بالاي درخت، ميبينه رفیقش همينجور اون پايين واستاده، بهش ميگه: بابا بيا بالا، همین حالا مياد دهنتو سرويس ميكنه. یارو يك نگاهي بهش ميكنه، ميگه: برو گمشو ! مگه من زدم؟!
 

آقای گودرزی

کاربر خبره
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,584
پسندها
47,940
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #82
63- يك بابايي داشته از سر كار برميگشته خونه، يهو ميبينه يك جمع عظيمي دارن تشييع جنازه ميكنند، منتها يجور عجيب غريبي: اول صف يك سري ملت دارن دو تا تابوت رو ميبرن، بعد يك يارو مرده با سگش راه ميره، بعد ازون هم يك صف 500 متري ملت دارن دنبالشون ميرن. يارو كف ميكنه، ميره پيش جناب سگ دار، ميگه: تسليت عرض ميكنم قربان، خيلي شرمندم… ميشه بگيد جريان چيه؟ يارو ميگه: والله تابوت جلوييه خانممه، پشتيش هم مادر خانومم… هردوشون رو ديشب اين سگم پاره پاره كرده! مرده ناراحت ميشه، همينجور شروع ميكنه پشت سر يارو راه رفتن، بعد از يك مدت برميگرده ميگه: ببخشيد من خيلي براتون متاسفم، ميدونم الانم وقت پرسيدن اينجور سوالا نيست، ولي ممكنه من يك شب سگ شما رو قرض بگيرم؟! مرده يك نگاهي بهش ميكنه، اشاره ميکنه به 500 متر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

آقای گودرزی

کاربر خبره
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,584
پسندها
47,940
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #83
يه مشنگي يهو بي هـوا مياد تو اتاق ، خفه ميشه!
 

آقای گودرزی

کاربر خبره
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,584
پسندها
47,940
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #84
ﺗﻮ ﺧﺎﺭﺝ ﻭﻗﺘﯽ ﭘﺴﺮﺍ ﭼﺸﺸﻮﻥ ﺑﻪ ﭼﻦ ﺗﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﯿﺨﻮره

سینه ﺳﭙﺮ

نگاه ﺟﺬﺍﺏ

ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮊﮐﻮﻧﺪ

ﺁﺳﺘﯿﻨﺎ ﺑﺎﻻ

ﻗﺪﻡ ﻫﺎ ﺷﻤﺮﺩﻩ

حاﻻ ﺗﻮ ﺍﯾﺮﺍﻥ :جعفر ﻣﯿﻮﻓﺘﻪ ﺭﻭ ﮐﻠﻪ ﺭﻓﯿﻘﺶ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺑﻪ ﮐﺘﮏ ﮐﺎﺭﯼ ﻭ ﺷﻮﺧﯽ ﺧﺮﮐﯽ ﻭ ﯾﻪ ﻧﮕﺎﺷﻢ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍﺱ ﺑﺒﯿﻨﻪ ﻧﮕﺎﺵ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﯾﺎ نه
 

آقای گودرزی

کاربر خبره
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,584
پسندها
47,940
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #85
ﻣﻴﺪﻭﻧﻴﺪ ﭼﺮﺍ ﻭﺍﮔﻦ ﺍﻭﻝ ﻭ ﺁﺧﺮ ﻣﺘﺮﻭ ﺯﻧﻮﻧﻪ ﺍﺳﺖ؟؟

.

.

.

ﻭﺍﺳﻪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺕ ﺗﺼﺎﺩﻑ، ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻴﻤﻪ ﻧﺼﻒ ﺩﻳﻪ ﺭﻭ ﺑﺪﻩ!

ﺧﺪﺍﯾﯽ ﻣﯿﺪﻭﻧﺴﺘﯿﺪ؟

خیلى نامردن..
 

آقای گودرزی

کاربر خبره
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,584
پسندها
47,940
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #86
جوک های این دوره یه جوری شده که

.

.

.

اطلاعات عمومیت بالا نباشه نمیتونی بخندی️
 

آقای گودرزی

کاربر خبره
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,584
پسندها
47,940
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #87
پول میذاری تو موسسه ورشکست میشه

.

.

میدی به مامانت پس نمیده بهت

پیش خودت نگه میداری خرج میشه

خو پس ما چه غلطی بکنیم‌؟
 

آقای گودرزی

کاربر خبره
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,584
پسندها
47,940
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #88
حساب کردند

حدود: ۸۶۹۲۴۸۷

.

.

تنبل و بی حال در جهان وجود دارند که حتی حاضر نیستند این عدد ۷رقمی رو بخونن

.

.

.

نه دیگه فایده نداره نخون، تو هم به جمعشون اضافه شدی

منم قربانی شدم، بفرست واسه بعدی
 

آقای گودرزی

کاربر خبره
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,584
پسندها
47,940
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #89
اولین باری که شما شنیدی یه سگ حرف بزنه کی بوده؟ پس چرا میگن مث سگ دروغ میگه؟

.

.

اون زبون بسته اصلا حرف میزنه؟ نشسته یه گوشه پاچه میگیره آروم
 

آقای گودرزی

کاربر خبره
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,584
پسندها
47,940
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #90
خوبه قد رو نمیشه عمل کرد…

.

.

.

وگرنه الان ایرانیا همشون ۴ مترو ۱۰ سانت بودن
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا