در تصور من . بیش از یک مذهب در جهان وجود ندارد
اما همچنین می اندیشم که این مذهب
درخت تنومندی است که دارای شاخه های فراوان است
و همچنانکه تمام شاخه ها شیره مورد نیازشان را از یک منبع می گیرند
تمام مذاهب نیز جوهره خود را از یک چشمه می گیرند که منبع همه آنهاست
طبیعتا اگر یک مذهب وجود دارد
یک خدا بیشتر نمی تواند وجود داشته باشد
اما او نادیدنی و غیر قابل توصیف است و در نتیجه
از نظر ادبی می توان گفت او نامهایی به تعداد همه ی انسانهای روی زمین دارد
این که ما او را به چه اسمی می نامیم . اهمیت چندانی ندارد او یکی است و دومی ندارد
نباید دانه ای برنج یا تکه ای کاغذ را به هدر دهید وقتتان را نیز
وقت ما به خود ما تعلق ندارد بلکه متعلق به ملت است و ما امانتدارانی هستیم
که باید به بهترین نحو از آن بهره بگیریم
جنگنده . عاشق مرگ است . نه مرگ در بستر بیماری بلکه مرگی که در میدان نبرد سر می رسد
مرگ در هر زمانی خجسته و مبارک است ولی برای جنگنده ای که برای آرمان خود
حقیقت – می میرد خجستگی آن دو چندان است
چیزی در درونم مرا وا می دارد رنج خود را با صدای بلند فریاد کنم
من نیک دانسته ام که چه باید بکنم
آنچه در درونم هست و هرگز فریبم نمی دهد اکنون به من می گوید
باید در مقابل تمام دنیا بایستی حتی اگر تنها بمانی
باید چشم در چشم تمام دنیا بدوزی حتی اگر دنیا با چشمان خون گرفته به تو بنگرد
ترس به دل راه نده . به سخن آن موجود کوچکی که در قلبت خانه دارد اطمینان کن که می گوید
دوستان همسر و همه چیز و همه کس را رها کن
و فقط به آنچه برایش زیسته ای و به خاطرش باید بمیری شهادت بده
عدم خشونت فقط وقتی خواهد بود که ما کسانی را دوست بداریم
که از ما نفرت دارند. می دانیم که عمل کردن به این قانون بزرگ محبت چقدر دشوار است.
اما آیا انجام تمام کارهای بزرگ دشوار نیست ؟