- ارسالیها
- 52
- پسندها
- 1,696
- امتیازها
- 11,633
- نویسنده موضوع
- محروم
- #1
حکایت
از عمار نقل شده که روزی امیر المومنین علیه السلام در مسیر خود به جبهه ی صفین وارد شهر مدائن شده و در ایوان کسرى فرود آمد در حالى که دلف بن بحیر با آن حضرت بود. بعد از خواندن نماز، با جماعتى از اهل ساباط حرکت کرد و به دلف بن بحیر فرمود: تو هم با ما حرکت کن . همه با هم حرکت کردند و از تمام منزل ها و کاخ هاى کسرى بازدید کردند و به دلف فرمود: کسرى در این مکان فلان چیز را داشت و در آن مکان فلان چیز را گذاشته بود.
دلف تمام اخبار غیبى آن حضرت را تصدیق کرد و گفت : یا امیر المومنین ! چنان خبر مى دهى گویا خود شما آن چیزها را در آن جاها گذاشته اید.
در بین حرکت خود، به جمجمه پوسیده اى رسیدند. به یکى از اصحاب فرمود: این جمجمه را بردار و داخل ایوان بیاور. خود حضرت هم داخل ایوان شدند و نشستند...
از عمار نقل شده که روزی امیر المومنین علیه السلام در مسیر خود به جبهه ی صفین وارد شهر مدائن شده و در ایوان کسرى فرود آمد در حالى که دلف بن بحیر با آن حضرت بود. بعد از خواندن نماز، با جماعتى از اهل ساباط حرکت کرد و به دلف بن بحیر فرمود: تو هم با ما حرکت کن . همه با هم حرکت کردند و از تمام منزل ها و کاخ هاى کسرى بازدید کردند و به دلف فرمود: کسرى در این مکان فلان چیز را داشت و در آن مکان فلان چیز را گذاشته بود.
دلف تمام اخبار غیبى آن حضرت را تصدیق کرد و گفت : یا امیر المومنین ! چنان خبر مى دهى گویا خود شما آن چیزها را در آن جاها گذاشته اید.
در بین حرکت خود، به جمجمه پوسیده اى رسیدند. به یکى از اصحاب فرمود: این جمجمه را بردار و داخل ایوان بیاور. خود حضرت هم داخل ایوان شدند و نشستند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.