- نویسنده موضوع
- #1
پاییزم را آغاز میکنم ..
پاییزم را آغاز میکنم و هر روز کوله بار تنهاییم را تنهاتر از قبل به دوش میکشم
بی آنکه دست مهربانت با گرمای زندگی بخشش مرا دریابدبی آنکه با روشنی چشمان عاشقت صبح را آغاز کنم ..
و بی آنکه در را به رویم بگشایی و در آغوش امنت پناهم دهیای پاییز نیا .."
از آخرین تلاش زمستانیک باغ بی شکوفه ماند برجای
من سردم است مادر تابستان .. "
پاییزم را آغاز میکنم و هر روز کوله بار تنهاییم را تنهاتر از قبل به دوش میکشم
بی آنکه دست مهربانت با گرمای زندگی بخشش مرا دریابدبی آنکه با روشنی چشمان عاشقت صبح را آغاز کنم ..
و بی آنکه در را به رویم بگشایی و در آغوش امنت پناهم دهیای پاییز نیا .."
از آخرین تلاش زمستانیک باغ بی شکوفه ماند برجای
من سردم است مادر تابستان .. "