ماجرای‌ خنده دار داشتین

  • نویسنده موضوع Sepideh.T
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 11
  • بازدیدها 458
  • کاربران تگ شده هیچ

Sepideh.T

معلم زبان
ویراستار انجمن
تاریخ ثبت‌نام
20/4/19
ارسالی‌ها
2,744
پسندها
20,129
امتیازها
53,173
مدال‌ها
28
سطح
29
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
ماجرا خنده‌داری تو زندگیتون داشتین؟
 

Sepideh.T

معلم زبان
ویراستار انجمن
تاریخ ثبت‌نام
20/4/19
ارسالی‌ها
2,744
پسندها
20,129
امتیازها
53,173
مدال‌ها
28
سطح
29
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
اوهوم
مامانم دو بار رفت سونوگرافی و اشتباه بهش گفتن که من پسرم
خلاصه اسمم‌ هم قرار بود امیر باشه
وقتی به دنیا اومدم همه این‌جوری نگام‌ کردن 0_0
آخه قرار بود با یه امیر رو به رو شن نه سپیده
...
من تا یه سه روز اسم نداشتم تا بالاخره خانواده محترم تصمیم گرفتن اسمم رو بذارن سپی
***

Vini. ALVIN
Tara.A Raha ♡
فاطم RADI
Arman_r AMIRA
NAST Daniel.G_M
G.ASADI asadi.kia
Asaliii83 Asaliii83
جواب دادن شما الزامیستتتت:461::461::461::461::461::461::461::461::461:
 

Vini.

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
18/6/19
ارسالی‌ها
1,733
پسندها
16,175
امتیازها
40,573
مدال‌ها
20
سطح
24
 
  • #3
ن :straight-face:
 
امضا : Vini.

merry

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
14/12/19
ارسالی‌ها
1,220
پسندها
34,432
امتیازها
60,573
مدال‌ها
22
سن
21
سطح
33
 
  • #4
برای نامزدم یه ماجرا پیش میومد همیشه. هر وقت می‌رفت آزمایش خون می‌داد بهش می‌گفتن باداره :85: خودمم کم کم داشتم به جنسیتش شک می‌کردم:85:
Bina.a بینا.الف
 
امضا : merry

Tara.A

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
24/3/20
ارسالی‌ها
116
پسندها
1,417
امتیازها
9,703
مدال‌ها
9
سطح
8
 
  • #5
کدوم بگم هرروز زندگی ام برا خودش سوژه
به قول مهرداد :458167-d89ed67830efef3653fce584f5cd5ea6: :85:
 
امضا : Tara.A

nana :)

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
19/6/18
ارسالی‌ها
667
پسندها
22,111
امتیازها
42,073
مدال‌ها
23
سطح
28
 
  • #6
یادش بخیر
زمان امتحانات با ایشون Shabnm Shabnm داشتم می‌رفتم خونه که دیدم یه پسره داره ساندویچ می‌گیره اما داره منو نگاه می‌کنه
اومدم صاف وایسم پام گیر کرد پرت شدم جلو
پسره خندش گرفت گفت مواظب باش خودتو به کشتن ندی
هیچی خلاصه که خیلی ضایع شدم
 
امضا : nana :)

nana :)

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
19/6/18
ارسالی‌ها
667
پسندها
22,111
امتیازها
42,073
مدال‌ها
23
سطح
28
 
  • #7
راهنمایی که بودم من مسئول خوندن و گرم کردن مجلس بودم:band:
یه روزی زنگ ورزش که همه شلوار عوض می‌کردن من شروع کردم خوندن گفتم بیاید وسط :ole:
بقیه بدون شلوار اومدن رقصیدن:aaaaa: و منم جایگاه معلم نشسته بودم و اطرافم شلوغ بود
غرق خوندن بودم که دیدم همه جا ساکت شده من دارم هنوز می‌خونم:guitar:
به خودم که اومدم تو دفتر بودم تا تعهد بدم :yeah::yeah:
 
امضا : nana :)

Saba Abbasi

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
24/3/19
ارسالی‌ها
3,836
پسندها
44,552
امتیازها
74,373
مدال‌ها
34
سطح
38
 
  • #8
همین هفته پیش وسط خیابون، جلو چشم ملت داشتم ی خانومه‌ای رو پشت فرمون مسخره میکردم جلو چشمو ندیدم ع جدول وسط خیابون پرت شدم پایین
اینا ب درک..خاستم پاشم مانتوم تا مچ پام بود رف زیرپام دوباره افتادم
مردمو باید جمعشون میکردی -_- :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
 
امضا : Saba Abbasi

فاطم

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
18/2/19
ارسالی‌ها
6,987
پسندها
45,942
امتیازها
96,873
مدال‌ها
28
سطح
39
 
  • #9
اوهوم
مامانم دو بار رفت سونوگرافی و اشتباه بهش گفتن که من پسرم
خلاصه اسمم‌ هم قرار بود امیر باشه
وقتی به دنیا اومدم همه این‌جوری نگام‌ کردن 0_0
آخه قرار بود با یه امیر رو به رو شن نه سپیده
...
من تا یه سه روز اسم نداشتم تا بالاخره خانواده محترم تصمیم گرفتن اسمم رو بذارن سپی
***

Vini. ALVIN
Tara.A Raha ♡
فاطم RADI
Arman_r AMIRA
NAST Daniel.G_M
G.ASADI asadi.kia
Asaliii83 Asaliii83
جواب دادن شما الزامیستتتت:461::461::461::461::461::461::461::461::461:
ندارم عزیز وگرنه میگفتم((:
 

nana :)

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
19/6/18
ارسالی‌ها
667
پسندها
22,111
امتیازها
42,073
مدال‌ها
23
سطح
28
 
  • #10
یبار هم با یکی از دوستام داشتیم سعی می‌کردیم که لپامون رو به هم بچسبونیم :eusa-doh:(واقعا نمیدونم چرا اینکارو می‌کردیم یادم نمیاد باید از شبنم بپرسم)
از شانس بدمون همون لحظه من با معلم چشم تو چشم شدم صحنه من و دوستم رو که دید، فکر کرد که ازون کارا می‌کنیم :love3:
هی...
 
امضا : nana :)
عقب
بالا