دلنوشته‌ی الفبای جدایی | R.Reyhani کاربرانجمن یک رمان

[R.Reyhani]

«به نام خالق عشق و جدایی»

نام دلنوشته: نوشته‌ی الفبای جدایی
نویسنده: ریحانه ریحانی
خلاصه:
خیره به آسمان سیاه شب، بودنش را در کنارت باور می‌کنی، گرمی دستانش را روی دستانت حس می‌کنی، عطر تنش را با تمام وجود می‌بویی و چه عاشقانه تو او را مالک قلب خود می‌دانی. عاشقانه‌هایی که با زیرکی تمام آنان را به قاب می‌کشی؛ اما تمامی‌شان به کنار. تو شاید بتوانی سر کلمات را با احساساتت گرم کنی؛ اما نمی‌توانی قلبت را به بازی گیری. هرچه نباشد او که می‌داند تو مدت‌هاست شب‌ها غرق در باران چشم‌هایت، در حسرت نبودنش می‌سوزی. سوختنی که سبب شده است در تنهایی‌ات، بارها و بارها الفبای جدایی را مرور کنی.​

 

[S_MELIKA_R]

•| بسم رب القلم |•


آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند...

نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.
"قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[R.Reyhani]

از آن‌ همه خاطرات با تو بودن، تنها یک قاب عکس دو نفره سهم من شد. قاب عکسی که هم‌ اکنون روی میز، با پوزخند نبودنت را به رخم می‌کشد.

 

[R.Reyhani]

بی تو ثانیه‌ها خیال گذر کردن ندارند. برگرد و بمان تا بیشتر از این آزارم ندهند. برگرد و کنارم بمان تا با صدای خنده‌هایمان گوش‌شان را کر کنیم.

 

[R.Reyhani]

پر از بغض و پر از درد است چشمان مشکی دختری که در آینه به من لبخند می‌زند.

 

[R.Reyhani]

تو بی من و من بی تو. این را فقط من می‌دانم و من‌ می‌دانم و سکوتی که مدت‌هاست نشکسته‌ است.

 

[R.Reyhani]

ثابت کردن آن‌که دیگر وجود نداری به این قلب شکسته‌ام، بهایی هم اندازه با جانم گرفت‌؛ اما این قلب مطیع فرمان مغز نیست و مدام می‌گوید که برمی‌گردی‌.

 

[R.Reyhani]

جاده‌ی عاشقی در دنیای من یک طرفه‌ست.
رفت هست، اما آمدی در کار نیست.

 

[R.Reyhani]

چاهی به بلندای عمق تنهایی‌ام کنده‌ام و به درون آن افتاده‌ام، با خیال آنکه شاید کاروانی پیدا شود که صاحبش تو باشی.

 

[R.Reyhani]

حتی آسمان نیز به حالم‌ می‌گرید؛ اما به کدامین کس شکایت قلب سنگی‌ات را ببرم؟