دلنوشته‌ی الفبای جدایی | R.Reyhani کاربرانجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع R.Reyhani
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 34
  • بازدیدها 1,391
  • کاربران تگ شده هیچ

R.Reyhani

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/4/20
ارسالی‌ها
785
پسندها
8,218
امتیازها
25,273
مدال‌ها
22
سطح
15
 
  • نویسنده موضوع
  • #21
طبل رسوایی دلم بدجور نواخته شد؛ طوری که صدایش حتی به گوش این عقربه‌های ساعت نیز رسیده است که این‌گونه مرا به دلیل دوست‌داشتنت، با بی‌حرکتی‌شان سرزنش می‌کنند‌.
 
امضا : R.Reyhani

R.Reyhani

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/4/20
ارسالی‌ها
785
پسندها
8,218
امتیازها
25,273
مدال‌ها
22
سطح
15
 
  • نویسنده موضوع
  • #22
ظاهر زندگی‌ام از دور فریبنده و زیباست است؛ اما اگر نگاهی به باطنش بیندازی همه چیز سیاه و خاکستری‌ست. ظاهرش را خودم با همین دستانم رنگ‌آمیزی کرده‌ام تا خریدار نگاه پر ترحم افراد نباشم؛ اما باطنش را سپرده‌ام به دلم. بگذار هرطور که می‌خواهد مشغول باشد. مگر نه‌ اینکه تا به حال هیچ خوشی در این دنیا نداشته ‌است؟ پس بگذار دلش به همان‌ خوش باشد تا کمتر شکسته بودنش را به رخم بکشد.
 
آخرین ویرایش
امضا : R.Reyhani

R.Reyhani

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/4/20
ارسالی‌ها
785
پسندها
8,218
امتیازها
25,273
مدال‌ها
22
سطح
15
 
  • نویسنده موضوع
  • #23
عدالت نیست که قلب بشکنی و بروی.
عدالت نیست که عاشق کنی و بروی‌‌.
عدالت نیست که بگویی دوستت دارم و بروی. لعنت به این دنیایی که هر جرمی حکم دارد، دیه دارد، قصاص دارد... جز دل‌شکستن!

***
عشق گران است. گر توانستی برای خودت یکی را داشته باشی، چنگ انداز بر آن و تا پای جانت برایش ارزش قائل شو؛ چون عشق گران است.
 
آخرین ویرایش
امضا : R.Reyhani

R.Reyhani

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/4/20
ارسالی‌ها
785
پسندها
8,218
امتیازها
25,273
مدال‌ها
22
سطح
15
 
  • نویسنده موضوع
  • #24
غیر از تصور چشمانت در نگاهم، دستانت در دستانم، حضورت در کنارم و عشقت در قلبم، چیز دیگری در بساطم ندارم. اگر خریدار واقعی هستی جلو بیا.
 
آخرین ویرایش
امضا : R.Reyhani

R.Reyhani

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/4/20
ارسالی‌ها
785
پسندها
8,218
امتیازها
25,273
مدال‌ها
22
سطح
15
 
  • نویسنده موضوع
  • #25
فرقی ندارد روز باشد یا شب.
فرقی ندارد هوا سرد باشد یا گرم.
فرقی ندارد بهشت باشد یا جهنم.
همین که تو باشی،‌ خودش به دنیا می‌ارزد؛ ولی چه کنم که نیستی...!
 
امضا : R.Reyhani

R.Reyhani

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/4/20
ارسالی‌ها
785
پسندها
8,218
امتیازها
25,273
مدال‌ها
22
سطح
15
 
  • نویسنده موضوع
  • #26
قابل باور است.‌ ستاره‌ها کتاب می‌خوانند، ماهی‌ها شعر می‌نویسند و تو نیز مرا دوست داری.
 
آخرین ویرایش
امضا : R.Reyhani

R.Reyhani

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/4/20
ارسالی‌ها
785
پسندها
8,218
امتیازها
25,273
مدال‌ها
22
سطح
15
 
  • نویسنده موضوع
  • #27
کابوس هر شب است. نبودنت... نبودنت... نبودنت... .
آخر چه کنم با تویی که از دل و دلتنگی‌ام سخن می‌گویم، ولی قاب عکست مرهم روی زخم‌های نمی‌شود.
 
آخرین ویرایش
امضا : R.Reyhani

R.Reyhani

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/4/20
ارسالی‌ها
785
پسندها
8,218
امتیازها
25,273
مدال‌ها
22
سطح
15
 
  • نویسنده موضوع
  • #28
گاهی باید گفت؛ باید گفت از دلی که بی‌تاب است؛ از دلی که بی‌قرار است؛ از دلی که بی‌حساب و کتاب دلتنگ می‌شود‌؛ از دلی که زبان نفهم است؛ از دلی که روزها و روزها برایش داستان سرهم می‌کنی، اما پایان شب که می‌رسد، بازهم شکسته بودنش را به رخ‌ت می‌کشد.
 
آخرین ویرایش
امضا : R.Reyhani

R.Reyhani

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/4/20
ارسالی‌ها
785
پسندها
8,218
امتیازها
25,273
مدال‌ها
22
سطح
15
 
  • نویسنده موضوع
  • #29
لباس سیاه پوشیده‌ام؛‌ به عزا نشسته‌ام.
همان روزی که رفتی، تمام احساساتم را با تکه‌های شکسته‌ی قلبم و یک‌ به یک خاطرات را، یک‌جا خاک کرده‌ام...!
 
آخرین ویرایش
امضا : R.Reyhani

R.Reyhani

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/4/20
ارسالی‌ها
785
پسندها
8,218
امتیازها
25,273
مدال‌ها
22
سطح
15
 
  • نویسنده موضوع
  • #30
من، تو، ما...
ترتیب شیرینی بود؛ اما نمی‌دانم چرا به یک‌باره تغییر کرد. تلخ شد. شد:
تو، او، شما...
 
امضا : R.Reyhani

موضوعات مشابه

عقب
بالا