کد داستان: 569
ناظر: @-Ennui
نام
به مثابهی وهمی در اسارت زندگی
نام نویسنده
#nast
ژانر
#درام
خلاصه
آیا مرا هم از نیستان ببریدهاند؟ یا از بیستون، با تیشهی فرهاد جدا شدهام؟ مثلا فرهاد از داغ عشق مرا نیز در فراق کوه گذاشت! یا دو دیو داستانهای نظامی زحمت وسوسهی حضور مرا کشیدهاند؟... نمیدانم...
هرسال
امتداد نگاههایی کودکانه،
نزدیک به رویای خواب
خسته...
به سوی صفی از نماد عشق
و من
میخواهم نگاهی شوم
با عینکی غبار گرفته
در تلاش...
برای کشف این کوچک لحظههای ژرف
#nast
اتفاقات زیبایی در میان خاک نمخوردهی زندگی شکوفه میدهند که ناشکرانه لگدمالشان میکنیم...
اتفاقاتی از جنس ترک روی دیوار تا گلهای ریز روی شلوار یک دختر بچه
#nast