#ایوان سفری طولانی را به سوی خانه #بابا_یاگا آغاز میکند. او از رودخانه آتش عبور میکند و در طول مسیر با یک پرنده، سپس با ملکه زنبورها و در نهایت با یک شیر ماده دوست میشود. سرانجام به خانه جادوگر میرسد و به او میگوید که به یک اسب جنگی خوب نیاز دارد. #بابا_یاگا در ازای این کار، از او میخواهد...