کاربرد هشتگ پارت_دوازدهم

  1. M

    در حال تایپ رمان بی‌صدا گریه کن | ملیکا یکتا کاربر انجمن یک رمان

    همین‌که وارد اتاقم می‌شوم ناگهان در با شتاب باز می‌شود و قامت توحید نمایان می‌شود. - چته چرا فرار می‌کنی ازم؟ - سلام داداش... ببخشید ندیدمت. - ندیدی یا خودت رو زدی به ندیدن؟ جوابی نمی‌دهم که می‌گوید: - اگه می‌خوام این وصلت سر بگیره در درجه اول به خاطر خودته تینا... خاطرت برام عزیزه... سبحان پسر...
عقب
بالا