اومدی اومدی اومدی
وقتی که بارون شب و از پنجره شست
وقتی تاره عنکبوت بسته بود صندوق پست
اومدی وقتی که دیگه تلفن زنگ نمیزد
وقتی من مونده بودم با یه بغل خیال بد
اومدی تا در بیام از توی جلد خستگی
اومدی تا منو بسپری به دست زندگی
با تو رقصیدن مهتاب و تماشا کردم
روی شونه هات کلافه بغضم و وا کردم...
اگه میمونی که هیچ
اگه نه که زود برو
اگه واست آدمی از من بهتر بود برو
دلو بده بیاد پس
دیگه داری زیاد دس ، دس میکنی و حرف دلت تو چشای سیات هست
بگو دیگه یه جواب ساده ست
بگو
د بگو
ارزش داره سر تا پای تو رو طلا بگیرم
من دار و ندارمو سر این علاقه میدم
از چشم تو سرچشمه گرفته زندگیم پس
ارزش داره صد...