سلااااااااااااااااام به روی ماهتون عشقولیا
امیدوارم حالتون خیلی خیلی خوب باشه:)
راستش رو بخواین...من ازتون میخوام که هر مشکلی تو ترجمه ی رمانم وجود داره اینجا بهم بگین و بهم کمک کنین سطح ترجمهم روون و روونتر بشه
و صد البته قابل درک و فهم...چون بعضی مطالب یکمی گنگ هست برای کسی که داره ترجمه رو...
به نام پروردگار روشنایی
نام دلنوشته: چرخدنده
نام نویسنده: Violet
مقدمه:
مینشینم گوشهای...
و برای آرزوهای بر باد رفتهام شمع روشن میکنم...
باد میوزد،
خاکسترم را روی شعلهها میتکانَد
و تاریکی همهجا را فرا میگیرد...!
جنگ، عشق، تنهایی...
قصههامان همیشه دلگیرند
شعرها را کسی نمیخواند
توی بطن تمام قافیهها
نفرت و بغض و آه میافتد
ساکتی
مثل شهر بعد از جنگ
ساکتم
مثل مرد بعد از مرگ
تا گلوله جواب پرسشهاست
موجی از خون بهراه میافتد
با سرانجام تلخ باید ساخت
قصد محتوم سرنوشت این است
زیر سرمای هر زمستانی
برگ سبز...
رفته بودم اسایشگاه ببینمش ...
نزدیک 6 ماه بود که ندیده بودمش...
وارد راهرو که شدم صدای جیغ و گریه شنیدم...
نزدیکتر که شدم خودش بود ...
توی این 6 ماه خیلی شکسته تر شده بود ....
صدای جیغ و گریش خیلی بلند بود ...
هنوز متوجه من نشده بود ...
دختر : ولم کنین من خوبم ...
ولم کنید لعنتیا ازش نمیگذرم...
به نام خالق تنهایی
نام دل نوشته: مکالمات مرگبار
نویسنده: م. خاکی نهاد «Moaz17»
مقدمه:
یه سری از مکالمه ها هستن که آدم رو دیوونه می کنن
یه چیزی شبیه به مرگ
قلب آدم رو ناراحت می کنن
خطرناک ترین نوع مکالمه تو دنیای من ...
مکالمه با خودم با خودمه!
چون می فهمم اون قدر تنهام که مجبورم با خودم حرف بزنم...
...به نام خالق جانان...
مُــــرْدِهْ جٰــــآنْْ
امیر ادبی
مقدمه:
زندگی مانند چرخ و فلک است.
گاه
مارا
به اوج خوشبختی میرساند
و گاه
مارا به پست ترین قسمتش
میبرد.
با این کار،
مدام به ما گوشزد میکند که:
هر بالا رفتنی، پایین آمدنی هم دارد
این قانون زندگی است...