- ارسالیها
- 6,189
- پسندها
- 17,401
- امتیازها
- 78,373
- مدالها
- 7
- سن
- 21
- نویسنده موضوع
- #1
باید سروقت به ملاقاتش می رفتم. قرار این ملاقات قرن ها پیش گذاشته شده بود و در كتیبه ای یادداشت شده بود. این كتیبه ، نسل به نسل در خانواده دست به دست گشته بود تا رسیده بود به امروز، روز قرار.
آرامگاه جد بزرگم چند مقبره آن طرف تر است، در برج جیم، میان دشتی سبز و خرم، در دامنه ی رشته كوه های البرز.
در خانواده ی ما، تا جایی كه یادم می آید كسی از معنای نوشته های روی این كتیبه، سررشته ای نداشت. پدربزرگم و پدرم به آن صرفاً به چشم یك شیء باستانی باارزش و میراث خانوادگی نگاه می كردند.
آن وقت ها در رشته ی زبان های باستانی ایرانی درس می خواندم، در پایه ی كارشناسی ارشد، ولی پس از خواندن متن این كتیبه، مسیر زندگی و آینده ام تغییر كرد. در جلسه...
آرامگاه جد بزرگم چند مقبره آن طرف تر است، در برج جیم، میان دشتی سبز و خرم، در دامنه ی رشته كوه های البرز.
در خانواده ی ما، تا جایی كه یادم می آید كسی از معنای نوشته های روی این كتیبه، سررشته ای نداشت. پدربزرگم و پدرم به آن صرفاً به چشم یك شیء باستانی باارزش و میراث خانوادگی نگاه می كردند.
آن وقت ها در رشته ی زبان های باستانی ایرانی درس می خواندم، در پایه ی كارشناسی ارشد، ولی پس از خواندن متن این كتیبه، مسیر زندگی و آینده ام تغییر كرد. در جلسه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.