آموزشی ▪|جامعِ نویسندگی|▪

[༆ALN]

⚡|¤ چندتا روش برای آغاز داستان:

|¤سرآغاز های توصیفی
|¤ امروزه این تکنیک زیاد استفاده نمی‌شه.

|¤ مثال ها:
در اواخر تابستانِ آن سال، ما در خانه‌ای ساکن بودیم، در روستایی رو به رود و دشتی که تا کوه‌ها می‌رفت.
وداع با اسلحه اثر ارنست همینگوی

مزرعه‌ای داشتم در آفریقا، در دشت‌های مشرف به بلندی‌های انگونگ.
از آفریقا اثر کارن بلیکسن

 

[༆ALN]

⚡️|¤ چندتا روش برای آغاز داستان:

|¤ اتفاقات دراماتیک

|¤ مثال ها:
در ظهر جمعه بیستم جولای 1714، شگرف‌ترین پل در سراسر پرو فرو ریخت و پنج مسافر به خلیج زیر پل سقوط کردند.
پل سن لوئیس رِی اثر تورنتون وایلدر

حتما کسی برای جوزف. ک پاپوش دوخته، چون یک روز صبح، بی آن‌که هیچ جرمی مرتکب شده باشد، دستگیرش کردند.
محاکمه اثر فرانتز کافکا

 

[༆ALN]

- چطور لحظه‌های ترسناک داستان رو واقعا ترسناک و دلهره‌آورتر کنیم

• آیا خواننده‌هاتون به اندازه کافی با واقعیت‌های روزمره خو گرفته‌ان که اون لحظه براشون ترسناک باشه؟

• اگه همه چیز اطرافتون سیاه و ترسناک باشه، اونوقت یه حرکت ناگهانی در تاریکی زیاد وحشت‌انگیز نیست.
• اگه شخصیتی که رفتار ترسناک نشون می‌ده، یه آدم معصوم و دوست‌داشتنی باشه اون موقع ترسناک‌تر می‌شه.

• به خواننده‌ها زندگی طبیعی و دلچسب رو نشون بدید که لحظه‌ی ترسناک براشون تضاد بیشتری ایجاد کنه.

✏️

 

[༆ALN]

- برای انتخاب کردن ظاهر شخصیت‌های داستانتون، اصلا سراغ مجله‌ها و مدل‌های زن و مردان پررنگ و لعاب نرید.

|• این مدل‌ها رنگ‌پاشی شده و با ابزارهای دیجیتالی دستکاری شدند که «کامل و بی‌نقص» بشن.
|• توی دنیای واقعی آدم‌ها مثل این مدل‌ها جذاب نیستند.

|• به جاش خودتون یه نقاشی از تصوراتتون بکشید. کتاب‌های هنریِ کتابخونه رو چک‌ کنید. عکس‌ها و کارت‌پستال‌هاتون رو نگاه کنید.
|• شخصیت‌هاتون رو مثل آدم‌های اطرافتون بسازید.

❄️|• الان که دیگه اکثرا از یه دختر خوش‌اندام و بلوند و چشم‌رنگی استفاده می‌کنند و یه پسر سیکس‌پک دار و جذاب. این دیگه «کلیشه» شده!

 

[༆ALN]

• خیلی‌ها می‌گن:«ایده‌ی عالی دارم، ولی نمی‌دونم از کجا شروع کنم!»
پاسخ ساده‌ست: فقط شروع کنید به نوشتن.

• نگران نباشید که اصلا شروع مناسبیه یا نه، فقط درباره چیزی بنویسید که جذبتون می‌کنه.

• خودتون رو وادار نکنید سرآغازی بی‌نقص و فوق‌العاده بنویسید چون در نهایت سطر آغازین فقط یک هدف اصلی داره:
«کاری کنه خواننده به خوندن سطر بعد ترغیب بشه...»
و سطر بعد... و سطر بعد... و تا آخر.

• یک ضرب‌المثل قدیمی آلمانی می‌گه:«همه‌ی آغازها دشوارند». هرچی بیشتر درباره‌ی آغاز فکر کنید، سخت‌تر می‌شه. از هرجایی شد شروع کنید، بعدا می‌تونید بازنویسی کنید!

 

[༆ALN]

• از مشکلات غیرعمدی نویسنده‌ها اینه که به عمد اطلاعات مهم رو پنهان می‌کنن.
• فکر می‌کنن داستان جذاب‌تر می‌شه، اما اغلب خواننده رو سردرگم می‌کنه.

• وقتی اطلاعاتی رو قایم می‌کنید که اگه خواننده نفهمدشون شخصیت رو درک نمی‌کنه، کار نادرستیه.
• مثلا نگفتن انگیزه باعث می‌شه خواننده نتونه شخصیت رو درک و باهاش همذات‌پنداری کنه.

⚓️• فرض کنید اتفاق بدی در گذشته‌ی شخصیت افتاده مثلا بهش ت*جاوز شده. سراسر داستان به این اتفاق اشاره می‌شه اما واقعا گفته نمی‌شه چه اتفاقی افتاده.
⚓️• اگه شخصیت می‌دونه، بهتره خواننده هم بدونه مگه این‌که دلیل هنری دارید یا از راوی غیرقابل اعتماد استفاده می‌کنید.

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[༆ALN]

- چطور لحظه‌های ترسناک داستان رو واقعا ترسناک و دلهره‌آورتر کنیم

• تمام اطلاعاتی که می‌تونه به درک نکته‌ی ترسناک لحظه‌ی دلهره‌آور کمک کنه، بنویسید.

• به جای اینکه بنویسید دختر عجیبی که همه فکر می‌کردن تسخیر شده نیمه شب از خواب بیدار شد، این رو بنویسید:
• به دختر که حدس می‌زنن تسخیر شده داروی خواب‌آور دادن اما با این حال بازم نیمه شب بیدار شده!

• اگه ما چنین موردی رو بدونیم ترس داستان بیشتر خواهد شد.

 

[༆ALN]

روش‌های مختلف برای پیاده کردن افکار شخصیت‌ها~

|• استفاده از گیومه
با خود اندیشید:«خب، نمی‌دونم برای شام چی‌کار کنم. جک احتمالا یادش رفته مرغ بخره. از گرسنگی دلم داره ضعف می‌ره!»

|• استفاده از حروف کج
با خود اندیشید خب، نمی‌دونم برای شام چی‌کار کنم. جک احتمالا یادش رفته مرغ بخره. از گرسنگی دلم داره ضعف می‌ره!

|• قالب نقل‌قول مانند
نمی‌دانست برای شام چه‌کار کند. مطمئن بود جک یادش رفته مرغ بخرد. از گرسنگی دلش ضعف می‌رفت.

|• سبک آزاد غیر مستقیم
شام را می‌خواست چه بکند؟ جک احتمالا یادش رفته بود مرغ بخرد. دلش ضعف می‌رفت!

✏️

 

[༆ALN]

• بالا بردن تعداد قربانیان.
مثلا به‌جای کشته شدن یک نفر، کل ساختمون منفجر بشه.

• انتخاب درست قربانی
قربانی شدن افراد بی‌گناه به‌خصوص کودکان عواطف رو جریحه‌دار می‌کنه.

• افزایش جزئیات و خشونت
قتل با اره برقی از شلیک گلوله هولناک‌تره و درد و زجر بیشتری داره.

❗️استفاده‌ی افراطی از عنصر سوم جذابیت رو کاهش می‌ده.

✏️

 

[༆ALN]

11| «نمی‌خوای جلوش رو بگیری؟!»
«نه. دیگه از تلاش کردن خسته شدم.»
~•~•~•~•~•~•~•~•~•
12| «می‌شه بپرسم چرا یه چاقو تو کیفته؟»
«یه خنجره، و نه نباید بپرسی.»