متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

آموزشی [موضوع برایِ نوشتن]

  • نویسنده موضوع MEHR.AFAQ
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 239
  • بازدیدها 9,869
  • کاربران تگ شده هیچ

چیزای ترسناکی که میزارم خوبن؟ادامه بدم؟به درد رماناتون میخورن؟

  • آره عالین ادامه بده :)

    رای 53 80.3%
  • خوبه :/

    رای 19 28.8%
  • نه ادامه نده تایپکو حذف کن :(

    رای 1 1.5%

  • مجموع رای دهندگان
    66

MEHR.AFAQ

مدیر بازنشسته
سطح
35
 
ارسالی‌ها
2,683
پسندها
30,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #201
در سال ۱۹۰۶، دختر ۱۶ ساله‌ای که پدر و مادرش را از دست داده بود با نام «کلارا جرمانا چله» به تسخیر اجنه درآمد. این دختر در دوران نوزادی در کلیسای مسیحی غسل تعمید داده شده بود، اما پس از این حادثه به کشیش گفته بود که با شیطان عهد بسته و به خدمت اجنه درآمده است. در نتیجه رفتار‌های ترسناک و عجیبی از کلارا سر می‌زد و به‌رغم اینکه تاکنون به زبان‌های لهستانی، فرانسوی و آلمانی صحبت نکرده بود، با این زبان‌ها صحبت‌های ترسناکی را به زبان می‌آورد.
جالب اینجاست که پس از تسخیر کلارا، او هر از گاهی از رمز و راز افراد دوروبرش که هیچ‌کسی از آن‌ها خبر نداشت پرده بر می‌داشت و نفرت شدیدی از تمام چیز‌هایی که به دین مربوط می‌شد پیدا کرده بود. جالب‌تر اینکه کلارا یک دختر ۱۶ ساله نحیف بود، اما قدرتی بسیار زیاد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : MEHR.AFAQ

MEHR.AFAQ

مدیر بازنشسته
سطح
35
 
ارسالی‌ها
2,683
پسندها
30,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #202
‍♂️اولین بار خوب یادمه
تو حیاط خونه پدربزرگم بودم
اونجا روزا مثل بهشت بود ولی شبا...
شبا همیشه از حیاط وحشت داشتم
چیزی ندیده بودم ولی اون درختای بلند ک‌ دور تا دور حیاط قد بلند کرده بودن و اون تاریکی بی اندازه منو میترسوند
گاهی میرفتم و پشت در وایمیسادم برای مدتی به بیرون خیره میشدم
نمی‌دونم چرا
شاید اینجوری میخواستم مطمعن بشم چیزی برای ترس وجود نداره و خودمو قانع کنم
یکی از شبا که همینجوری زل زده بودم به حیاط و درختاش، صدای ناله گربه ای ک مدتی بود لابه لای وسایل زیر آلاچیق لونه کرده بود به گوشم خورد دقت کردم تا ببینم صداش از کجا میاد
یکدفعه دستی روی شونم نشست
پریدم از جام و به پشتم نگاه کردم
انگار عموم داشت نگاه میکرد
ولی اون عموم نبود
قیافه نداشت
هیچی نداشت
ولی من داشتم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : MEHR.AFAQ

Ghazaleh.Sh

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,010
پسندها
5,319
امتیازها
23,673
مدال‌ها
15
  • #203
نژادهای خون آشام های فولکلور

اد
روحیه خون آشام که در جادوگران قبیله ساکن می شود ، قومی که ساکن مناطقی از غزه شرقی و جنوب توگو در آفریقا است. Adze به شکل کرم شب تاب پرواز می کند اما اگر گرفتار شود ، به یک انسان تغییر می کند. این نوشابه ، روغن نخل و آب نارگیل را می نوشد و طعمه هایی را برای کودکان ، به خصوص خوش تیپ ها می زند.

الگولیک
خون آشام عربی ، که ترجمه شده به معنای زالوی اسب یا یک جین blodsucking است. این شکل خون آشام به طور سنتی یک شیاطین زن است که بر نوزادان مرده و گورستانهای مسکونی جشن می گرفت.

آلپیک
روح خون آشام آلمانی که با بوژیمن و جوجه کشی همراه است ، به طور عادی شب ها و رویاهای زنان را عذاب می دهد. تظاهرات بدنی موجودات می تواند بسیار خطرناک باشد. در طولانی مدت با کابوس ،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Ghazaleh.Sh

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,010
پسندها
5,319
امتیازها
23,673
مدال‌ها
15
  • #204
نژادهای خون آشام های فولکلور

برهماپاروش
خون آشام از هندوستان که از مصرف انسان لذت می برد. این موجود خون قربانی را از طریق جمجمه خود می نوشد ، تا مغز را از جمجمه بخورد و سرانجام به پیچیدن روده قربانیان در اطراف بدن خود بپردازد و رقص آیینی را انجام دهد.

بروکسا
خون آشام زن از پرتغال. Bruxsa به طور معمول توسط جادوگری به شکل خون آشام تبدیل می شود. وی شبانه به صورت پرنده از خانه خود خارج می شود و بیشترین فعالیت وی عذاب مسافران خسته شده است. گفته می شود که او به عنوان یک دوشیزه زیبا ظاهر می شود و روز به روز زندگی عادی انسان را پشت سر می گذارد و فرزندان را به خود اختصاص می دهد که به طور کلی به شکل منظم او تبدیل می شود. گفته می شود که او کشتن غیرممکن است.

چوردوا
جادوگری که در بین ارائون ها...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Ghazaleh.Sh

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,010
پسندها
5,319
امتیازها
23,673
مدال‌ها
15
  • #205
نژادهای خون آشام های فولکلور

لابیشومن
یک خون آشام برزیلی ، که عمدتاً بر زنان طعمه می زند. در واقع قربانیان خود را نمی کشد که ترجیح می دهند مقادیر کمی خون بکشند. زن پس از حمله ، شروع به نشان دادن تمایلات پوره می کند.

لوگارو
یک خون آشام غربی هند گفته است که هر شب به یک "درخت شیطان" بروید و پوست آن را جدا کنید. سپس به جستجوی قربانیان خود ، به شکل یک توپ گوگرد ، پرواز می کند.

لوگات
نوعی خون آشام آلبانیایی که گفته می شود از نظر منطقی بی ضرر است ، فقط به طور خلاصه به قربانیان خود تغذیه می کند ، نه اینکه آنها را بکشد.

مارا
یک خون آشام اسلاو ، همچنین در افسانه های مردم Kashube کانادا یافت می شود. وی که گفته می شود روح یک دختر مرده غیرمسلح است ، وی به عنوان یک بازدید کننده شب وحشتناک که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Ghazaleh.Sh

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,010
پسندها
5,319
امتیازها
23,673
مدال‌ها
15
  • #206
نژادهای خون آشام های فولکلور

استری
روحی عبری ، همیشه زنانه و فرض ناپذیر شکل خون آشام. استری به عنوان یک روح ناپسند شر است که به شکل گوشت و خون درآمده است و برای برآوردن نیاز خود به خون در بین بشریت زندگی می کند. گفته می شود طعمه مورد علاقه آن كودكان است ، اگرچه در هنگام نیاز به غذا هیچ كس از آن ایمن محسوب نمی شود.

گایال
روحیه خون آشام از هند. معمولاً به دلیل فوت مردی ساخته می شود که کسی را برای انجام صحیح مراسم دفن در مراسم خاکسپاری خود نداشته باشد. هنگام بازگشت گایال انتقام انتقام خود را از فرزندان دیگران و بستگانش می گیرد. تهدید بازگشت نسبی به عنوان یک گایال معمولاً تضمین می کند که مراسم مناسب مراسم تدفین انجام شود.

Impundulu
یک خادم خون آشام جادوگر که در منطقه شرقی کیپ آفریقا یافت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Ghazaleh.Sh

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,010
پسندها
5,319
امتیازها
23,673
مدال‌ها
15
  • #207
نژادهای خون آشام های فولکلور


اوه
خون آشام از لهستان ، ناشی از وجود دندان و گاو در هنگام تولد.

پاچو پاتی
یک خون آشام قدرتمند از هند. این موجود پروردگار همه موجودات بد گناه محسوب می شود. به نظر می رسد شب در گورستان ها و کاخ های اعدام است.

Pelesit
یک خون آشام روح مالزی. به بدن شخص حمله می کند و باعث بیماری و مرگ می شود. قربانیان در حالی که تحت فشار خود قرار دارند ، غرق شکار و غرق شدن خواهند شد.

پنانگگالان
یک خون آشام مالزی ، که شبها فقط با سر و گردن بدن خود پر و با روده های خود آویزان در زیر آنها پرواز می کند. این موجود همیشه زن است و به طور کلی از کودکان یا زنان زایمان تغذیه می شود.

پیژاویکا
یک خون آشام اسلوونیایی. این امر در نتیجه شرارتهایی که در طول زندگی فانی در افراد صورت گرفته...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Ghazaleh.Sh

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,010
پسندها
5,319
امتیازها
23,673
مدال‌ها
15
  • #208
نژادهای خون آشام های فولکلور

تالامور
یک خون آشام زنده در استرالیا یافت شد. این موجود می تواند با دنیای روح ارتباط برقرار کند ، یکی از این ارواح را بنده خود قرار داد که می توانست آن را در میان زندگان بفرستد. یک نسخه از Talamaur می تواند روح خود را به بیرون بکشد تا جوهر حیات باقی مانده را از یک جسد تازه بیرون بکشد.

Tlaciques
جادوگران خون آشام در میان هندی های تلوگو مکزیک یافت می شود. آنها می توانند به یک توپ شعله یا به یک بوقلمون تبدیل شوند ، در این شکل آنها می توانند بدون توجه به غذا تغذیه کنند.

Ubour
یک خون آشام بلغاری ، ایجاد شده در زمانی که فردی با خشونت می میرد یا روح از ترک بدن امتناع می ورزد. این جسد به مدت چهل روز به خاک سپرده می شود و پس از آن ظهور می شود که باعث بدگویی می شود...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

MEHR.AFAQ

مدیر بازنشسته
سطح
35
 
ارسالی‌ها
2,683
پسندها
30,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #209
با تمسخر به صفحه نمایش تلویزیون نگاه کردم ، اخه اینم شد فیلم؟ بلند شدم تا آماده خواب شم ،صدایی از طبقه بالا اومد ... یع صدای خنده بلند .. اروم وارد اتاق شدم .. یه نقر وارد خونم شده بود! پشت به من رو به روی آینه اتاقم نشسته بود... ولی تصویرش تو آینه نبود... سرش با صدای چندشی سمت من برگشت... و خنده وحشتناکی سر داد.... زبونم بند اومده بود... انگشتشو محکم توی چشم رتستش کوبید و خون پاشید توی صورتم ... همون انگشتو به سمت من گرفت به سمت چشم راستم ... ومن فهمیدم چه قصدی داره... ولی دیر شده بود ...چون خون بود که از چشم راستم روی پیرهنم میریخت و بعد منم دیگه توی آینه نبودم....‌
 
امضا : MEHR.AFAQ

MEHR.AFAQ

مدیر بازنشسته
سطح
35
 
ارسالی‌ها
2,683
پسندها
30,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #210
اونا همیشه باهامن ... و دستای زشت و کریهشون رو سمتم دراز کردن ... هه ولی اونا هیچوقت به من اسیب نمیزنن... نمیتونن که بزنن ... تا وقتی که این گردنبند رو تو گردنم دارم ... نمیتونن روحمو بدزدن... از خواب بلند شدم دستاشون بازم به سمتم دراز شده بود .. پوزخند زدم .. ولی همه چیز تو یه لحظه اتفاق افتاد .. از بالا جنازه خودمو میدیدم... که جای خالی گردنبند رو سینش برق میزد...و بعدش تاریکی ...
 
امضا : MEHR.AFAQ

موضوعات مشابه

عقب
بالا