یک روزرفتم مغازه دوتاسرفه کردم:|
یه پیرزنه ای اونجابودچادرش روکشیدروماسک(فیلترداربود) ورفت اون طرف مغازه وروشم کرداون ور:/
نابودشدم-_
ببین جرعت نداریم توفضای عمومی سرفه کنیم:|
کارمون به کجارسیده'-'
فرودگاه بودیم که بیایم پیش بابام یه اقایی عطسه کرد دو تا پسراش(حدودا ۲۵،۶ ساله بودن) داد زدن کرونااااا کرونااااااا هر کدوم از یه ور در رفتن
مامانه هم از اینا بود که اسپری ضد عفونی دستش بود هی زرت زرت می زد باباعه تا عطسه کرد یکی اسپری کرد تو صورتش