مباحث متفرقه [ به اینم می‌گن رمان ؟! ]

[Dark night]

چرا همیشه باید پادشاه تاریکی اون وسط باشه که اعصاب نداره و بی رحمه؟
چرا باید مخالف این تاریکی که میشه نور یه دختر معصوم و گوگولی باشه؟
چی میشه پادشاه تاریکی برخلاف قدرتش مهربون و دل‌رحم باشه؟ چی میشه ملکه نور یه ادم بدجنس باشه؟
واقعا چرا اینا رمانن؟

 

[BlaCkfloWeR]

همیشه یه اتفاقی میوفته شخصیت اصلیا با هم محرم شن، مخصوصاً تو این پلیسیاااا:/ آهای نویسنده‌ی سرطانیِ لهنتی قبل از اون صیغه محرمیت هزار تا... الله و اکبر، الله و اکبرررر:/
من مطمئنم صد در نود اسم این رمان نیست، اسمش سرطان چشمه*/=
* سرطان چشم، سرطانی‌ست که بلافاصله بعد از خوندن یک رمان آبکی ایرانی به آن دچار می‌شوید و هیچ درمانی جز شستشوی چشمتان با اسید هیدروکلریک و کور شدن ندارید.

 

[BlaCkfloWeR]

همیشه پسره تکلیفش با خودش معلوم نیست/= یعنی یه دور به دختره روی خوش نشون میده، یه روز عین سگ پاچه‌گیر(سگ عزیز، آی‌ام ساری برای این مثال) می‌پره به دختره
بعد دختره چی، دختری که جلوی همه در میومد و بلبل زبونی می‌کرد، لجبازترین دختر دانشگاه بود:/ و کلی هم دعوا کرده بود/= زارت!! آبغوره می‌گیره
حالا یکی بیاد دستگاه آبغوره گیریشو از برق بکشه، که متاسفانه پریزش خراب شده
پسره‌ هم خودشو لعنت می‌کنه و معمولا در این مواقع یه مشتم می‌کوبن به دیوار، چی دارم میگم اصلا؟! بی‌سابقه‌ست که داخل یه رمان آبکی مشت کوبیدن تو دیوار نباشه÷/
بعد دست آقا سالمه سالم، گچ دیوار می‌ریزه یه ترک هم میاد روش/= البته یه مدل دیگه هم هست گچ دیوار می‌ریزه دست پسره خونی میشه
حالا یکی بیاد خون اینو جمع کنه
همیشه‌هم اینطوریه...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[SparK]

بعضی وقتا هم کاور رمانا مطابق با سریالای معروف اون سال عوض میشن! ینی چی؟ یکی میخواد رمان بنویسه میگه عههه! امسال همه رو این کرکتر سریال کراش زدن! پس بهتره شخصیت اصلی منم کپی برابر اصل خودش باشهبدین گونه تو یه سال 100 تا رمان یه شکل بوجود میاد
به اینم میگن رمان؟

 

[Pingu]

من فقط عاشق پایانشون بودم که همه از دم مثل فیلمای ایرانی دختره حامله یا زاییده بود، سکانس آخر هم میشد بعد از خندیدن از دست شیرین زبانی‌های طفل بانمکشان، یک نگاه راج کوماری بهم مینداختن و هنگامی که سفت در اغوش هم بودند، کلمه‌ی دوست دارم را به گِل میکشیدند...
به اینم میگن رمان؟

 

[.Delvin.]

همیشه تو این رمانا دختره نترس از آب در میاد...
مثلا وقتی دیر به سر کلاس میرسه یه ادا اصولی میاد که من جا استاده باشم از دانشگاه اخراجش می‌کنم...
اما استاد دانشگاه‌ها همیشه در برابر شاگردشون کم میارن ماشالا
اینم شد رمان؟

 

[.Delvin.]

شروع هر رمانی هم باید با این چیزا شروع بشه...
با صدای جیغ مامان از خواب...
با صدای الارم گوشبم که صدای خروس بود از خواب....
واییی دانشگاهم دیر شد... واییی از شانس گندم با یه استاده گند اخلاق کلاس خدایااااا
اینم شد رمان؟

 

[Armita.sh]

خوابم نمی‌بره، چرا همه نگهبانا باید به دختره بگن "دخترم"؟
آخه به اینم می‌گن رماااااان؟

 

[Megan]

دختره چشماش آبیه که رگای نارنجی داره و هر لباسی میپوشه همون رنگ میشه
به اینم میگن رمان؟؟

 

[mseh]

دختر از بچگی عاشق مردست و آخرش هم بهش نمی‌رسه به دوست طرف میرسه.
به این هم میگن رمان***