متون و دلنوشته‌ها ▸|فَـگار|◂

[13.1.20]

~شده معشوقه روی؟
بازگردی، تنها...
بشوی عاشقِ عاشقِ دیرینه‌ی خود!
بازگردی و ببینی که چقدر دیر شده!
تو شدی عاشق و او
عشق،
دگر یادش نیست!​

 

[13.1.20]

~تا حالا شده توی ماشین باشین یهو چشمتون به ویترین یه مغازه بخوره که خوشتون بیاد؟
به زور جای پارک پیدا می‌کنی و میری سمتش...
اما انگار فقط از دور قشنگ به نظر می‌رسید.
برمی‌گردی سمت ماشین و می‌بینی جریمه‌هم شدی.

خیلی از آدما تو زندگی، مثل اون مغازه‌ها میمونن!​

 

[13.1.20]

~تو یه جمله‌ای رو میگی و بیخیال رد میشی و میری.
ولی
یه نفر قد هزار سال توی اون جمله گیر‌ میکنه؛
و انقدر بهش فکر میکنه تا بمیره!
حواستون به حرفاتون باشه...​

 

[13.1.20]

~ما از دلگیری روزهایمان به شب پناه می‌بردیم؛
و از دلتنگی‌های شبانه‌مان به روز.
و اینگونه بود که تمام جوانی‌مان
در ناتمامِ یک انتظار‌، تمام شد.

"نرگسِ صرافیان‌طوفان"
​

 

[13.1.20]

~حافظا چون
غم و شادیِ جهان در گذر است؛
بهتر آن است که من خاطر خود خوش دارم.

"حافظ"
​

 

[13.1.20]

~از غم هجر
مکن ناله و فریاد که دوش
زده‌ام فالی و فریاد رسی می‌آید.

"حافظ"​

 

[13.1.20]

~در راه رسیدن
به تو گیرم که بمیرم
اصلا به تو افتاده مسیرم که بمیرم...

"فاضل نظری"​

 

[13.1.20]

~در کوچه‌ای خلوت پیرمردی جوان، قدم‌زنان؛ ایستاده بود...​

 

[13.1.20]

~کاش به جای آرزوی داشتنت، داشتمت...​

 

[13.1.20]

~چی به خوردمون دادن که اینقدر از زندگی سیریم :|​