تنها خوبی موجود در جهان. شناخت و دانش. و تنها شر و زشتی. نادانی است.
***
تا زمانی که انسان زنده است. فهم این نکته برای او دشوار است که برای جاویدان شدن بایستی بمیرد. پس از آن مرگ نباشد.
من تا آنجا که میتوانم. حقشناسی میکنم. ولی چون پول ندارم. جز ستایش. کاری از دستم برنمیآید.
***
تنها یک خیر وجود دارد. که نام آن دانش است و تنها یک شر وجود دارد که نام آن. نادانی است.
هیچ کس نمیداند. شاید مرگی که از اون چون دشمنی سخت و زیانکار میگریزند. براستی. رهآوردی بزرگ است.
***
گریز از مرگ. دشوار نیست. گریز از بدی دشوار است. زیرا بدی تند تر از مرگ می رود.
مرد کامل آن است که دشمنان از او در امان باشند. نه آنکه دوستان از او بهراسند.
***
مردی نیک بخت است که از هرکار نادرستی که از او سربزند. تجربه ای تازه به دست آورد.
در لذتی که آمیخته به فساد است. خوشحال نباشید و به این فکر نکنید که لذت نمیماند و فساد میماند.
***
مرگ ترس ندارد. زیرا خوابی آرام است که خیالات آشفته در آن وجود ندارد.