متون و دلنوشته‌ها ~ناگُفتِه‌هایِ دِلَم...♡~

[Silvermoon]

دِلتَنگی اونجاش کِه تو خیابون دآری تَنهآ رآه میری و با خودِت حَرف میزَنی مُخآطَبِشَم اونِه!

...♡

***​

آدَم فَقَط یِه بار عاشِق میشِه،
بَعد اَز اون دُنبالِ یِه نِشونِه اَز عِشقِش تو بَقیِه می‌گَردِه...

...♡

 

[Silvermoon]

[مَن]
هَنوز هَم
مِثلِ قَدیمآ مِهرَبونَم...
فَقَط کَسی
صِدآم نِمی‌کُنه
مِهرَبونَم...

...♡

 

[Silvermoon]

لَعنَت بِه بَعضی اَز آهَنگا
بِه بَعضی خیابونآ
بِه بَعضی حَرفآ
لَعنَتیآ آدَمو می‌بَرَن بِه روزآیی کِه وآسِه اَز بِین بُردَنِش
تو ذِهنِت ویرون شُدی...

...♡

 

[Regina]

بدهی ها را عَقَب انداختِه اَند اما...
تو هَنوز بِه مَن یِک ما شُدَن بِدِهکآری!!!

 

[Silvermoon]

مِثلِ رَفتَنِ جآن اَز بَدَن دیدَم کِه جآنَم میرَوَد...

***​

بِه سَلامَتی لَب‌هآیی کِه مُدَت‌هآست واقِعی نِمیخَندَن!

...♡

 

[Silvermoon]

سَلامَتی اونی کِه تو خیآلِمونه اَما بی خیالِمونه!

***​

بیشتَرِ وَقتآ پُشتِ جُملِه‌ی: "عِیب نَدآرِه مُهِم نیست"، یِک دِلِ شِکَستِه خوابیدِه!!

...♡

 

[Silvermoon]

تَلخ‌تَر اَز خودِ جُدآیی‌ها...
آنجایی اَست کِه بَعدها آن دونَفَر مُدآم بایَد وانمود کُنَند،
کِه چیزی بِینِشآن نَبودِه...
کِه هیچ اِتِفاقی نَیُفتادِه...
کِه اَز هَمدیگَر هیچ خاطِرِه‌ای نَدآرَند...

...♡

 

[Silvermoon]

غَمگینَم مِثلِ مَردِ هِزآر چِهرِه کِه می‌گُفت:" نِمی‌دونَم چِرآ تو زِندِگیم هِی نِمیشِه"

***​

باوَر کُنید فَرآموشَش کَردِه‌اَم. اَما نِمی‌دانَم چِرآ بَعضی وَقت‌ها هَمین کِه اِسمَش رآ می‌شِنَوَم، بی‌اِختیآر خاطِرِه اَز چِشمَم فُرو می‌ریزَد...

...♡

 

[Silvermoon]

خَندَم می‌گیرِه...
اَز اینکِه
هنوز بِهِت فِکر می‌کُنَم...
خُدآیا کُمَک کُن
خَستِه شُدَم
وَقتی مآلِ مَن نیست
چِرآ تو فِکرَمِه...!

...♡

 

[Silvermoon]

وآبَستِگی پِیدآ کَردَن بِه کَسی کِه مُتَعَلِق بِه تو نیست
یَعنی مَرگِ تَدریجی...!

...♡