- تاریخ ثبتنام
- 28/4/17
- ارسالیها
- 1,233
- پسندها
- 70,701
- امتیازها
- 61,573
- مدالها
- 27
- سن
- 27
سطح
44
:laughting...
کچل شدم :/ اصن صحنه رمانتیکی بود اشکم دراومد 
دوست دخترشم بی غیرت !!!! داشت تر تر می خندید پسر دایی منم پشت سرش اومد تو یکم نگاه کرد بعد فسفراش تموم شد گفت چرا چپیدین تو هم؟ ایشونم در خال غر غر برگشت گفت دم دختر عمت گیر کرد تو ساعتم الانم در نمیاد 
در اون روز و اون لحظه ازت خیلی بدم میومد هاکان خان