نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

قفسه کتاب >>}~•تیکه‌ی فیلم و کتاب•~{<<

  • نویسنده موضوع Saba Abbasi
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1,124
  • بازدیدها 13,780
  • کاربران تگ شده هیچ

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #291
کارهای برجسته ای که آدمی به پیروی از وسوسه ای درونی می کند باید ناگفته بماند؛ همین که آن را به زبان بیاوری و از آن لاف بزنی چیزی بیهوده و بی معنی جلوه می کند و پست و بیمقدار می شود.

بارون درخت نشین | ایتالو کالوینو | مترجم: مهدی سحابی
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #292
دانشمندان مغز الکلی‌ها، سیگاری‌ها و افراد پرخور را مورد مطالعه قرار داده‌اند و اندازه گرفته‌اند که چگونه وقتی هوس کردن آنها نهادینه می‌شود، عصب‌شناسی آنها «ساختارهای مغزشان و جریان مواد
شیمیایی عصبی در داخل جمجمه‌شان» تغییر می‌کند.

دو محقق در دانشگاه میشیگان نوشته‌اند که بویژه عادت‌های قوی، واکنش‌های اعتیاد مانندی تولید می‌کنند، طوری که «خواستن به صورت تمایل وسواس‌گونه‌ای بروز می‌یابد» که می‌تواند «حتی با وجود مواجهه با بازدارنده‌هایی قوی نظیر از دست دادن اعتبار، شغل، خانه و خانواده » مغز ما را به انجام کارهای غیرارادی وادار کند.

با این وجود این تمایل‌ها اختیار کنترل کامل را روی ما ندارند. مکانیسم‌هایی وجود دارند که می‌توانند به ما کمک کنند این وسوسه‌ها را نادیده بگیریم. ولی برای غلبه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #293
واقعیت‌ها چیزهایی نیستند که وجودشان بی مصرف باشد، بلکه تا حدودی شاخص‌های راهنمایی هستند که موجب هدایت شما می‌شوند. ایده‌هایی در ذهن شما به وجود می‌آورند و شما را در یک مسیر مشخص قرار می‌دهند. واقعیت‌ها "طلب می‌کنند"، زیرا خصوصیت مطالبه‌ای دارند، حتی چنان که کهلر می‌گوید "لازمند". من غالباً احساس می‌کنم زمانی می دانیم چه باید بکنیم یا خیلی بهتر می دانیم چه باید کرد که اطلاعات ما کافی باشد، غالباً آگاهی کافی موجب حل مشکل می‌شود و اغلب در مراحل انتخاب و در تصمیم گیری، در انجام دادن یا انجام ندادن کاری از نظر اخلاقی و رعایت اصول اخلاقی به ما کمک می‌کند. به طور مثال تجربهٔ مشترکی که ما در درمان داریم، این است که دانش و اطلاعات مردم هر چه آگاهانه‌تر باشد، راه حل‌ها و انتخاب‌های آن‌ها خیلی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #294
چوپانی گله را به صحرا برد به درخت گردوی تنومندی رسید.
از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد که ناگهان گردباد سختی در گرفت، خواست فرود آید، ترسید. باد شاخه‌ای را که چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف می‌برد.
دید نزدیک است که بیفتد و دست و پایش بشکند.
در حال مستأصل شد...
از دور بقعه امامزاده‌ای را دید و گفت:
ای امام زاده گله‌ام نذر تو، از درخت سالم پایین بیایم.
قدری باد ساکت شد و چوپان به شاخه قوی‌تری دست زد و جای پایی پیدا کرده و خود را محکم گرفت. گفت:
ای امام زاده خدا راضی نمی‌شود که زن و بچه من بیچاره از تنگی و خواری بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی.
نصف گله را به تو می‌دهم و نصفی هم برای خودم...
قدری پایین‌تر آمد.
وقتی که نزدیک تنه درخت رسید گفت:
ای امام زاده نصف گله را چطور نگهداری...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #295
یک زن قادر است خیلی چیزها را با دستهایش بیان کند
یا اینکه با آن‌ها تظاهر به انجام کاری کند،
در حالی که وقتی به دست‌های یک مرد فکر می‌کنم،
همچون کندهٔ درخت بی حرکت و خشک به نظرم می‌رسند.
دست‌های مردان فقط به درد، دست دادن،
کتک زدن،
طبیعتاً تیراندازی و چکاندن ماشهٔ تفنگ
و امضاء می‌خورند.
اما به دستان زنان در مقایسه با دست‌های مردان
به گونه‌ای دیگر باید نگاه کرد:
چه موقعی که کره روی نان می‌مالند
و چه موقعی که موها را از پیشانی کنار می‌زنند.


عقاید یک دلقک | هاینریش بل | مترجم: محمد اسماعیل زاده
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #296
هلیا!
من هرگز نخواستم که از عشق، افسانه‌یی بیافرینم؛
باور کن!
من می‌خواستم که با دوست داشتن زندگی کنم – کودکانه و ساده و روستایی.
من از دوست داشتن فقط لحظه‌ها را می‌خواستم.
آن لحظه‌یی که تو را به نام می‌نامیدم.
لحظهٔ رنگین ِ زنان چای چین
لحظهٔ فروتن ِ چای خانه‌های گرم، در گذرگاه شب.
لحظهٔ دست باد بر گیسوان تو
لحظهٔ نظارت ِ سرسختانهٔ ناظری ناشناس بر گذر سکون
من از دوست داشتن تنها یک لیوان آب خنک در گرمای تابستان می‌خواستم.
من برای گریستن نبود که خواندم
من آواز را برای پر کردن لحظه‌های سکوت می‌خواستم.
من هرگز نمی‌خواستم از عشق برجی بیافرینم، مه‌آلود و غمناک با پنجره‌های مسدود و تاریک....


باردیگر شهری که دوست می‌داشتم | نادر ابراهیمی
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #297
چون دیگر آینده یی ندارند از گذشته حرف می زنن. وقتی خیلی دویده باشیم و نفسمان بند آمده باشد برمی گردیم و راهی را که دویده‌ایم اندازه می‌گیریم.


میرا | کریستوفر فرانک | مترجک: لیلی گلستان
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #298
در خانه ای که آدم ها یکدیگر را دوست ندارند بچه ها نمی توانند بزرگ شوند.اینطور نیست؟
نه نمی توانند.شاید قد بکشند اما بال و پر نخواهند گرفت...


گریز دلپذیر | آنا گاوالدا | مترجم: الهام دارچینیان
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #299
شازده کوچولو پرسید:
غمگین‌تر از اینکه بیایی و کسی از اومدنت خوشحال نشه، چیه؟
روباه گفت:
بری و کسی متوجه رفتنت نشه.


شازده کوچولو| آنتوان دوسنت اگزوپری | مترجم: احمد شاملو
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #300
یه کاتولیک و یه یهودی داشتن راجع به مسائل دینی باهم گفتگو می‌کردن
کاتولیکه گفت: من یه چیزو نمی‌فهمم: چطور یه آدم تحصیل‌کرده می‌تونه باور کنه که جهودا از وسط دریای سرخ رد شدن.
یهودیه در جواب گفت: شاید حق با شما باشه. اما آدم چطوری میتونه باور کنه که عیسی مسیح بعد از مرگ دوباره زنده شده؟
کاتولیکه گفت: این قضیه‌اش فرق میکنه. حقیقت هم داره!


بعضی‌ها هیچوقت نمیفهمن | کورت توخولسکی | مترجم: محمد حسین عضدانلو
 
امضا : S O-O M

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
0
بازدیدها
404
پاسخ‌ها
123
بازدیدها
13,653

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا