نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

قفسه کتاب >>}~•تیکه‌ی فیلم و کتاب•~{<<

  • نویسنده موضوع Saba Abbasi
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1,124
  • بازدیدها 13,670
  • کاربران تگ شده هیچ

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #391
در جلیله رسم داشتند که کمربندی راه راه به کمر ببندند که بدنشان را به دو قسمت تقسیم کننند و قسمت زیباتر و قابل قبول ، یعنی قلب و ریه ها و کبد و سر از قسمت دیگر بدن ، یعنی احشاء و عضو جنسی که بی اهمیت و صرفا تحمل پذیر بود تفکیک سازد...
... بدن انسان چه شباهتی به ساعت شنی دارد. آن چه بالاست در زیر است و آن چه در زیر، بالاست...!​

تنهایی پرهیاهو | بهومیل هرابال
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #392
یکی از خوشی های این روز های من ، اون چیزی که روزهای من رو خوش می کند ، گپ و گفت و گو با هاله است که مثل خودم ، به اندازه خودم بد است . ما گناهکارها ، ما بدها ، از دیدن همدیگر آرام می شویم ، که تنها نیستیم ، که بدی همه دنیا را گرفته ، اصلا اساسش بدی ست . انگار باید از همین بدی ها ارتزاق کنی ، انرژی جمع کنی تا بتوانی در کنار خوب ها ، خوب باشی ، آزارشان ندهی...!​

شب ممکن | محمد حسن شهسواری
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #393
اشتباه است اگر بگویم عشق کور است . حقیقت این است که عشق نسبت به نقص ها و ضعف هایی که به خوبی می بیند ، بی تفاوت است ، گاهی در وجود کسی که دوست می دارد چیزی می یابد که احساس می کند تعریف ناکردنی است و بیش از هر چیز دیگری اهمیت دارد...!​

رنج دلدادگی | آندره موروا
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #394
ماهی سياه کوچولو گفت: نه مادر، من ديگر از اين گردش ها خسته شده ام، می خواهم راه بيفتم و بروم ببينم جاهای ديگر چه خبرهايی هست. ممکن است فکر کنی که يك کسی اين حرفها را به ماهی کوچولو ياد داده، اما بدان که من خودم خيلی وقت است در اين فکرم. البته خيلی چيزها هم از اين و آن ياد گرفته ام؛ مثلا اين را فهميده ام که بيشتر ماهی ها، موقع پيری شکايت می کنند که زندگيشان را بيخودی تلف کرده اند. دايم ناله و نفرين می کنند و از همه چيز شکايت دارند. من می خواهم بدانم که، راستی راستی زندگی يعنی اينکه توی يک تکه جا، هی بروی و برگردی تا پير بشوی و ديگر هيچ ، يا اينکه طور ديگری هم توی دنيا می شود زندگی کرد؟...!​

ماهی سياه کوچولو | صمد بهرنگی
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #395
چرا آنچه را که در قلب خود داريم, دقيقا بر زبان نمي آوريم, اگر واقعا منظورمان همان است؟ با اين وجود, همه سعی دارند نفرت انگيزتر از آنچه هستند, به نظر آيند. گويی هراس دارند اگر خود را براحتی به نمايش گذارند, اين عمل توهينی به احساسات آنها تلقی گردد....خدای مهربان ! آيا يک لحظه شادی کامل برای يک عمر کافی نيست؟...!​

شبهای روشن | فئودور داستایوسکی
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #396
از من ميپرسد: "تو به چه اميدی زندگی ميكنی؟"​
به او ميگويم: "به اميد رسيدن روز چهارشنبه"​
ميپرسد: "بعدش چی؟"​
بعدش پنجشنبه است و بعدش جمعه و زندگی ادامه دارد. همين كه منتظرم، همين كه زمان تبديل به لحظه های بعدی شده ــ فردا، پس فردا، پسين فردا، هفته آينده ــ‌ برايم كافی است.​
به دختر همسايه ميگويم كه ميتوانيم با هم سفر كنيم، به شرق دور، به خاورميانه، به آفريقا، به تهران و اصفهان. ميتوانيم مريض شويم. اسهال بگيريم. خوب شويم. (وای!) چه ميدانم، هزار كار هست كه ميشود كرد، يا نكرد. نگاهم ميكند و برای يك آن، ته چشم هايش خمار ميشود. ته چشم هايش خواب ميبيند. فراموش كرده كه چيزی به اسم فردا وجود دارد و امروز آخر دنيا...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #397
وقتی یک ساعت به تو هدیه می دهند ، در واقع یک جهنم کوچک غرقه در گل را برایت هدیه آورده اند . یک کند و زنجیر از جنس گل سرخ ، یک سلول زندان از جنس هوا . فقط ساعت را به تو نمی دهند؛ همراه آن ، بهترین آرزوها را هم ارزانی ات می کنند و اینکه امیدواریم یک عالمه وقت برایت کار کند چون یک مارک عالی سوییسی ست و یک سنگ فوق العاده هم دارد . فقط این وسیله ظریف کاری شده را که به مچ دستت می بندی و با خودت به گردش می بری به تو هدیه نمی کنند . خودشان هم نمی دانند و عمق فاجعه هم همین جاست که نمی دانند که به تو یک قطعه شکننده و متزلزل از خودت را هدیه می دهند ، چیزی که پاره ای از توست اما جسمت نیست . چیزی که باید با یک بند چرمی به بدنت وصل کنی ، مثل یک دست اضافه که از مچت آویزان باشد . به تو ضرورت...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #398
هر آن کس که می خواهد پرواز کردن بیاموزد
ابتدا بایستی ایستادن و راه رفتن و دویدن و صعود کردن و رقصیدن را یاد بگیرد .
هیچ کس پرواز کردن را با پرواز کردن نمی آموزد...!

چنین گفت زرتشت | فردریش ویلهلم نیچه
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #399
کاش می توانستم فحش بدهم. تمام بچه ها فحش بلد بودند، خیلی دلم می خواست این کلمه های جادویی از دهانم بیرون بیایند ولی حیف!.... آن وقتها دقیقا درک نمی کردم که چرا این همه از فحش دادن خوشم می آید، ولی به نوعی احساس می کردم که فحش دادن یکی از بهترین راههای گرفتن انتقام است، برای فحش دادن لازم نیست زور داشته باشی، بزرگتر یا قوی تر باشی، فقط کافی است بتوانی حرف بزنی، دهانت را باز کنی و هر چیزی که طرف را عصبانی می کند بگویی. این کلمه ها خودشان قدرت دارند، اگر درست و به موقع بگویی، او را تا سرحد مرگ می چزاند. دیگر احتیاجی به خرابکاری نیست. اصلا انگار فحش را برای آدم های ضعیف مثل من ساخته اند...!

پدر آن ديگری| پرينوش صنيعی
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #400
من معتقدم که وقایعی هستند که فقط چون ما از آنها می ترسیم اتفاق می افتند . اگر ترس ما آنها را احضار نمی کرد ، تو هم قبول داری دیگر که برای همیشه نهفته می ماندند. یقینا تخیل ماست که اتم های احتمال را فعال و آنها را گویی از عالم رویا
بیدار می کند...!

خویشاوندان دور| کارلوس فوئنتس
 
امضا : S O-O M

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
0
بازدیدها
398
پاسخ‌ها
123
بازدیدها
13,620

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا